به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
یک لحظه درد عشق تو از دل نمی شود
وز دیده نقش روی تو زایل نمی شود
گویند پند ده دل شیدای خویش را
بسیار پند دادم و عاقل نمی شود
در ورطه ای ست کشتی صبرم به بحر عشق
کز غرقه گاه موج به ساحل نمی شود
هر دم به حالتی دگر افتم ز دست غم
لیکن به هیچ حال غم از دل نمی شود
ای دل مبر امّید که بی رنج هیچ دست
در گردن مراد حمایل نمی شود
گویند سعی کن که شود کام حاصلت
من سعی می نمایم و حاصل نمی شود
صدبار اوفتاد به دام بلا جلال
خود پند می نگیرد و کامل نمی شود
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.