به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چند جانم پس زانوی عنا بنشیند
همدم درد به امّید دوا بنشیند
چون دل و دیده ام از آتش و آب است خراب
گر درآید ز درم دوست کجا بنشیند
یک دم اندر طلب دوست ز پا ننشینم
عاشق دلشده بی دوست چرا بنشیند
ای بسا فتنه که از هر طرفی برخیزد
بهر آن گوشه که آن فتنه ما بنشیند
کس چه داند که چه خیزد دل مشتاقان را
دوست هر جای که برخیزد و یا بنشیند
ای که چون بنشستی سرو به خدمت برخاست
باز اگر برخیزی سرو ز پا بنشیند
آتشی در دلم از هجر تو افروخته است
یک نفس پیش دلم بنشین تا بنشیند
روی تو قبله دلهاست مپوشان زین بیش
تا هر آن کس که ببیند به دعا بنشیند
چون جلال از پی وصلت ز سر جان برخاست
تا به کف نآرد وصل تو، کجا بنشیند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.