کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو مپندار که دوران همه یکسان گذرد

    گاه در وصل و گهی در غم هجران گذرد

    از دم من چو دم صبح شود آتش بار

    هر نسیمی که بر اطراف سپاهان گذرد

    گر به گوشش نرسد ناله من نیست عجب

    باد همواره بر اطراف گلستان گذرد

    عالمی بهر نثارش همه جانها بر کف

    آه از آن لحظه که آن سرو خرامان گذرد

    بستان سلسله یک بار ز دستم تا چند

    در غم زلف توام عمر پریشان گذرد

    بگذرد بر من و چشمم متحیّر در پیش

    خود چه گویم که چه ها بر من حیران گذرد

    گر من از صبر هزاران سپر آرم در پیش

    ناوک غمزه او آید و از جان گذرد

    تا کیَم آتش دل شعله برآرد از جیب

    و آب دیده رود و سیل ز دامان گذرد

    از شب هجر پدیدار شود صبح جلال

    بر سر دلشده هر مشکلی آسان گذرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha