به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
حدیث عشق میسّر کجا شود به کتابت
که نام عشق بسوزد سر قلم ز مهابت
زهی سعادت آن کس که پای بند کسی شد
بریده از همه پیوند و خویش و اهل و قرابت
به شب رسید دگر بار روزم از غم هجران
بسان تیغ شود موی بر تنم ز صلابت
برآر کامم از آن لعل بی کرشمه و ابرو
که خود سؤال گدا را چه حاجت است کتابت
دهد فروغ جمال جهان فروز تو هر روز
جهان فروزی خود را به آفتاب نیابت
میان عاشق و معشوق شهوتی ست نظر را
کز آب دیده خونین کنند غسل جنابت
جلال اگرچه همیشه دعای وصل تو خواند
ولی چه سود که مقرون نمی شود به اجابت
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.