کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من سر زلفش نمی دادم ز دست

    لیکن از بویش شدم مدهوش و مست

    رفت زلف او ز دستم این زمان

    هست داغی بر دلم زین سان که هست

    تا تو بر پا خاستی سروی چو تو

    در همه بستان نمی آید به دست

    هیچ سر بی طوق عشق تو نماند

    هیچ دل از بند زلف تو نرست

    ای به دور نرگس مخمور تو

    شیخ دُردی نوش و زاهد می پرست

    زان سر گیسو که در خاکش کشی

    بس که سرها کرده ای در خاک پست

    دیده از تیرش نمی بندم که در

    بر رسول دوست نتوانیم بست

    من شنیدم وصف تیراندازی اش

    وان سخنها یک به یک در دل نشست

    با جلال آن عهد و آن پیمان که کرد

    همچو زلف خویشتن درهم شکست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha