به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کوهی

کوهیغزل هاشمارهٔ ۳۲: رندی و شب روی به دو عالم چکار ماست

830عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

رندی و شب روی به دو عالم چکار ماست
شکرخدا که دلبر عیار یار ماست
در شام زلف یار چه احیا کنیم شب
گوید بروز وصل که شب زنده دار ماست
بر ما چو خضر شد صفت و ذات و اسم و فعل
شد امن دل که ذات حقیقت حصار ماست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۱: ذات و صفات در نظر عارفان یکی است 2شمارهٔ ۳۲: رندی و شب روی به دو عالم چکار ماست 3شمارهٔ ۳۳: دوش در میکده گلبانگ علالا میرفت 4شمارهٔ ۳۴: زلف بر دوش و بشب چون مه تابان میرف ...5شمارهٔ ۳۵: همسایه آفتاب ماه است 6شمارهٔ ۳۶: نیست گر بر سر زلفین توام سود انیست 7شمارهٔ ۳۷: مه و خورشید روی ما عیان است 8شمارهٔ ۳۸: به خدا پیش جمله ذرات 9شمارهٔ ۳۹: لوح محفوظ در جبین شما است 10شمارهٔ ۴۰: تا چو عکس چشم آن مه روشنی عین ماست 11شمارهٔ ۴۱: ذات حق از لا و الا برتر است 12شمارهٔ ۴۲: آن نازنین پسر که دل از ما ربود و ر ...13شمارهٔ ۴۳: از گل روی تو باغ دل ما خندان است 14شمارهٔ ۴۴: موج دریا نیست دریا عین ما است 15شمارهٔ ۴۵: بر رخ میان قطره دریا وجود ما است 16شمارهٔ ۴۶: جمالش را جلال آئینه دار است 17شمارهٔ ۴۷: تا ز رخ آن مه لقا زلفین مشکین برگر ...18شمارهٔ ۴۸: ما بدانیم که خوبی چو تو در عالم نی ...19شمارهٔ ۴۹: کون جامع جسم و جان آدم است 20شمارهٔ ۵۰: جانرا ز عکس خال تو بر دل چو داغها ...21شمارهٔ ۵۱: زلف شبرنگ تو سر حلقه درویشان است 22شمارهٔ ۵۲: هر که دیوانه رخسار پریرویان نیست 23شمارهٔ ۵۳: آن مه ترک چون گل خنده زنان دی بدمس ...24شمارهٔ ۵۴: دست عشق آمد گریبانم گرفت 25شمارهٔ ۵۵: دیده تا رخساره دلدار را دیدن گرفت 26شمارهٔ ۵۶: دیده خونبار را دیدار خوبان آرزوست 27شمارهٔ ۵۷: دوش در میخانه ما رفتیم مست و می پر ...28شمارهٔ ۵۸: دل من در بر دلدار چو گفت الله دوست 29شمارهٔ ۵۹: جانم از صبح ازل چون دیده بر دیدار ...30شمارهٔ ۶۰: مائیم بر صفات و صفات تو عین ما است 31شمارهٔ ۶۱: آن دلربا که در دو جهانش نظیر نیست 32شمارهٔ ۶۲: عکس لعل لبت ای دوست چو در جان من ا ...33شمارهٔ ۶۳: میان ما و او ره در میان است 34شمارهٔ ۶۴: سواد اعظم آن خال سیاه است 35شمارهٔ ۶۵: روشنی در چشم ما از روی آن مه پیکر ...36شمارهٔ ۶۶: ذات حق روشن است در آیات 37شمارهٔ ۶۷: درد جان داریم درمان الغیاث 38شمارهٔ ۶۸: دارم از ترک برسر خود تاج 39شمارهٔ ۶۹: تا رود جان بجانب معراج 40شمارهٔ ۷۰: ساقی بجام باده گلرنگ در صباح 41شمارهٔ ۷۱: برداشتیم از کف ساقی روح راح 42شمارهٔ ۷۲: تا نهادم بخاک آن کو رخ 43شمارهٔ ۷۳: اگر خدا بنماید جمال بی برزخ 44شمارهٔ ۷۴: شبی بودم چو مه پهلوی خورشید 45شمارهٔ ۷۵: چو دل ز آئینه جان زنگ بزدود 46شمارهٔ ۷۶: اهل دل در دیده روی دلستانرا دیده ا ...47شمارهٔ ۷۷: عارفانی که با خدا باشند 48شمارهٔ ۷۸: تا غمزه شوخ تو بما جنگ برآورد 49شمارهٔ ۷۹: واجب و ممکن بهم پیوسته اند 50شمارهٔ ۸۰: چشم نیرنگ باز پی مرود 51شمارهٔ ۸۱: بنور پاک تو چشم دلم چو بینا شد 52شمارهٔ ۸۲: خوش حال آن کسانی کز دام تن رهیدند 53شمارهٔ ۸۳: چشمم از جور یار می گرید 54شمارهٔ ۸۴: به قامت گلرخان سرو روانند 55شمارهٔ ۸۵: دل من بی جگری کرد و بجانان نرسید 56شمارهٔ ۸۶: ز رویت ماه تابان آفریدند 57شمارهٔ ۸۷: صوت نقاره ونی و سرناو چنگ و عود 58شمارهٔ ۸۸: هر که را زلف چو زنجیر تو دیوانه کن ...59شمارهٔ ۸۹: وحدت چو احد نمود واحد 60شمارهٔ ۹۰: عقل کل درکنه ادراک تو ره گم میکند 61شمارهٔ ۹۱: بذات آنکه ما را جسم و جان داد 62شمارهٔ ۹۲: سرو گل چهره اگر بند قبا بگشاید 63شمارهٔ ۹۳: صفا در خانه دل را که یار صاف میآید 64شمارهٔ ۹۴: هر که شهوت بکشد روح مجرد باشد 65شمارهٔ ۹۵: از جیب عدم وجود سر زد 66شمارهٔ ۹۶: سحر که بوی گل کز جانب گلزار میآید 67شمارهٔ ۹۷: بیاد لعل تو خون دلم شراب شود 68شمارهٔ ۹۸: آن جگر گوشه دل از ما به لب میگون ب ...69شمارهٔ ۹۹: از لعل یار باده ما خوشگوار شد 70شمارهٔ ۱۰۰: عدم ضد وجود آمد به بینید 71شمارهٔ ۱۰۱: ترک عشق رخ زیبا پسران نتوان کرد 72شمارهٔ ۱۰۲: در عدم پیوست اظهار وجود 73شمارهٔ ۱۰۳: ایدل عدم تملیک در سلک وجود آمد 74شمارهٔ ۱۰۴: بط حرصم بمرد و بلبلان شد 75شمارهٔ ۱۰۵: ماه روی تو مرا نور بصر میگردد 76شمارهٔ ۱۰۶: بفضل صانع کون فیکون شدم موجود 77شمارهٔ ۱۰۷: صبا که شام و سحر مشکبار می آید 78شمارهٔ ۱۰۸: بوسه می خواهم و لعلت چو شکر میخند ...79شمارهٔ ۱۰۹: زلف تو شب بدیده دیدار در رود 80شمارهٔ ۱۱۰: یحبهم و یحبونه چرا فرمود 81شمارهٔ ۱۱۱: شمع روی تو دلمرا چو بجان میسوزد 82شمارهٔ ۱۱۲: عارفان میخانه را فردوس اعلی گفته ...83شمارهٔ ۱۱۳: دمید صبح سعادت بطالع مسعود 84شمارهٔ ۱۱۴: حبذا مستی که در میخانه ساغر میکشد 85شمارهٔ ۱۱۵: در شام صبح صادق دیدم که سر بر آور ...86شمارهٔ ۱۱۶: آن جام جهان جهان نماید 87شمارهٔ ۱۱۷: صبح صادق حجاب صانع شد 88شمارهٔ ۱۱۸: دل دهان در دهان او دارد 89شمارهٔ ۱۱۹: سرو از قد تو در باغ گل اندام آمد 90شمارهٔ ۱۲۰: دل که با درد غم عشق تو محرم گردد 91شمارهٔ ۱۲۱: کجا رفتند یارانی که بودند 92شمارهٔ ۱۲۲: مه و خورشید روی ذره پرور 93شمارهٔ ۱۲۳: ماه رویت آفتاب است ای پسر 94شمارهٔ ۱۲۴: از بدو نیک و نیک و بد بگذر 95شمارهٔ ۱۲۵: مژه ام شد قلم وچشم دوات ای دلبر 96شمارهٔ ۱۲۶: ای دل دیوانه از اندوه جانان غم مخ ...97شمارهٔ ۱۲۷: دل از محبت دنیا و آخرت بردار 98شمارهٔ ۱۲۸: عنقای دلم بنوک منقار 99شمارهٔ ۱۲۹: خدا چون ظاهر و پیدا است امروز 100شمارهٔ ۱۳۰: شبی از غیر آن ماه دل افروز 101شمارهٔ ۱۳۱: کلوخ جسم را در آب انداز 102شمارهٔ ۱۳۲: حق دمید اندر تن آدم نفس 103شمارهٔ ۱۳۳: نیست جز ذات خدا پیدا و پنهان هیچک ...104شمارهٔ ۱۳۴: عشق داریم بدیدار تو ایجان بهوس 105شمارهٔ ۱۳۵: تا شدم از آه دل در عشق او آتش نفس 106شمارهٔ ۱۳۶: ختم قرآن خدا هست از این رو برناس 107شمارهٔ ۱۳۷: سر زلفین تو شد رشته جان همه کس 108شمارهٔ ۱۳۸: ایدل از درد و غم جانان مپرس 109شمارهٔ ۱۳۹: چون تو میدانی ز درد ما مپرس 110شمارهٔ ۱۴۰: ما نگردیم ز سودای پریرویان بس 111شمارهٔ ۱۴۱: جان که شد دیوانه دل تدبیر باید کر ...112شمارهٔ ۱۴۲: آمد آن دلبر قلندر روش 113شمارهٔ ۱۴۳: دارم از رنگ رخت در دل و در جان آت ...114شمارهٔ ۱۴۴: هر که جویای کریم آمد کرم می بایدش 115شمارهٔ ۱۴۵: او را بدو چشم او در ز دیده همی بی ...116شمارهٔ ۱۴۶: دلم در بند زلف تست ای دلبر مرنجان ...117شمارهٔ ۱۴۷: آن ماه در آمد از درم دوش 118شمارهٔ ۱۴۸: مگریز از بلا بجوی خلاص 119شمارهٔ ۱۴۹: از حجب های تعین دل اگر یافت خلاص 120شمارهٔ ۱۵۰: جوهر آمد جان و جسم ما عرض 121شمارهٔ ۱۵۱: از اضافات کرده ایم اسقاط 122شمارهٔ ۱۵۲: جمله توئی و من نیم نیست در این می ...123شمارهٔ ۱۵۳: لوح محفوظ است اسم الحفیظ 124شمارهٔ ۱۵۴: سوختم از آتش رخسار مه رویان چو شم ...125شمارهٔ ۱۵۵: همچو روغن سوخت جانم تا شدی روشن چ ...126شمارهٔ ۱۵۶: هزاران آفرین بر صنع صانع 127شمارهٔ ۱۵۷: کار دنیا همه زرق است و فریب است ص ...128شمارهٔ ۱۵۸: صبح چون شعله خورشید برآورد شعاع 129شمارهٔ ۱۵۹: ما چو داریم بسرو قد دلدار طمع 130شمارهٔ ۱۶۰: دارم از زلف و خال تو در دل هزار د ...131شمارهٔ ۱۶۱: باشد ز سرو قد تو خرم های باغ 132شمارهٔ ۱۶۲: دلم خود جان جان شد باده صاف 133شمارهٔ ۱۶۳: دوش بخواب دیده ام حضرت شحنة النجف 134شمارهٔ ۱۶۴: حیدر آسا جان کافر کیش در روز مصاف 135شمارهٔ ۱۶۵: هر که شد کشته شهوت نشود زنده عشق 136شمارهٔ ۱۶۶: ما چو گشتیم به تیر مژه یار عاشق 137شمارهٔ ۱۶۷: بحسن خود شد او دلدار عاشق 138شمارهٔ ۱۶۸: بررخ جامع میان خلق و حق 139شمارهٔ ۱۶۹: هستم از علم نظر دانای حق 140شمارهٔ ۱۷۰: همچو مه دیدم شبی دیدار عشق 141شمارهٔ ۱۷۱: روحم از عالم امر است و تن از عالم ...142شمارهٔ ۱۷۲: تا به بیند او خم ابروی آن مه یک ب ...143شمارهٔ ۱۷۳: دارد از جان و دل ما لعل او صد گون ...144شمارهٔ ۱۷۴: زمین وانجم و خورشید و ماه تا افلا ...145شمارهٔ ۱۷۵: نظر دارد بسوی ما شه عیار تنها یک 146شمارهٔ ۱۷۶: حله حور بود فصل بهاران کپنک 147شمارهٔ ۱۷۷: روح اگر از چاه تن افتاد بر اوج فل ...148شمارهٔ ۱۷۸: آتش و آبست و لعل و سیم و زر در جا ...149شمارهٔ ۱۷۹: ای رخت شمع تابخانه دل 150شمارهٔ ۱۸۰: روی آن ماه چو خورشید عیانست ای دل 151شمارهٔ ۱۸۱: از روی حسن معنی جانرا بتی است مای ...152شمارهٔ ۱۸۲: خسبیده چند مانی در جامه خواب غافل 153شمارهٔ ۱۸۳: بیجان و تن دلم شد با وصل یار واصل 154شمارهٔ ۱۸۴: من درد کش باده صهبای الستم 155شمارهٔ ۱۸۵: دلبرا جانب ارباب وفا بگشا چشم 156شمارهٔ ۱۸۶: حرف اسرار ازل بر دل خود خوانا چشم 157شمارهٔ ۱۸۷: گر چه چون پروانه از شمع وصالت سوخ ...158شمارهٔ ۱۸۸: ترک سودای دین و دنیا کن 159شمارهٔ ۱۸۹: بسته ام زنار کبری بر میان 160شمارهٔ ۱۹۰: کشف شد اسرار پیدا و نهان 161شمارهٔ ۱۹۱: چه حکمت بود ما را آفریدن 162شمارهٔ ۱۹۲: خط ریحان تو از نسترن آمد بیرون 163شمارهٔ ۱۹۳: سلام الله ای خورشید تابان 164شمارهٔ ۱۹۴: یار چون از زلف کج آویخت ما را سرن ...165شمارهٔ ۱۹۵: او در اعیان ثابت و اعیان در او 166شمارهٔ ۱۹۶: دلا از خویش شو پنهان و میرو 167شمارهٔ ۱۹۷: مرکز عرش است دل خال سیه همتای او 168شمارهٔ ۱۹۸: لن تنالوا البر حتی تنفقوا 169شمارهٔ ۱۹۹: بیا ای دوست دیداری از این سو 170شمارهٔ ۲۰۰: کوته نمی شود سخن ما به گفتگو 171شمارهٔ ۲۰۱: تا به گرد گل ز سنبل زلف پیدا کرده ...172شمارهٔ ۲۰۲: دیده ام در دل و جان روی تو را دزد ...173شمارهٔ ۲۰۳: زلفت گشاده عنبر سارا گره گره 174شمارهٔ ۲۰۴: بگذر از فکر و ذکر و اندیشه 175شمارهٔ ۲۰۵: هست اوجان من وجان همه 176شمارهٔ ۲۰۶: بلبل و قمری و کبک و فاخته 177شمارهٔ ۲۰۷: مه ما هست چارده ساله 178شمارهٔ ۲۰۸: سلطان عشق خیمه چو در لامکان زده 179شمارهٔ ۲۰۹: دلم از درد تو فریاد برآورد که آه 180شمارهٔ ۲۱۰: آفتاب منی و ماه همه 181شمارهٔ ۲۱۱: برآمد آفتاب روی آن ماه 182شمارهٔ ۲۱۲: آتش عشق بتان هر دو جهان را سوخته 183شمارهٔ ۲۱۳: بر تو باد ای جان که دل داری نگاه 184شمارهٔ ۲۱۴: آفتاب لایزال است او و عالم همچو م ...185شمارهٔ ۲۱۵: بر دوخت دلم ز ما سوالله 186شمارهٔ ۲۱۶: دلا چون محرم روز الستی 187شمارهٔ ۲۱۷: دوش از صومعه در میکده رفتم سحری 188شمارهٔ ۲۱۸: نعره زن مرغ سحر گفت بباد سحری 189شمارهٔ ۲۱۹: ز حد نه فلک تا گاه و ماهی 190شمارهٔ ۲۲۰: آشکارا و نهان ماتوئی 191شمارهٔ ۲۲۱: در تو حیرانم که چونم ساختی 192شمارهٔ ۲۲۲: آفتابی و ماه می طلبی 193شمارهٔ ۲۲۳: در فنای فقر دیرینم توئی 194شمارهٔ ۲۲۴: زلف را تا بر مه رو در نقاب انداخت ...195شمارهٔ ۲۲۵: باده را نشأیست روحانی 196شمارهٔ ۲۲۶: گفت رحمان با حمد عربی 197شمارهٔ ۲۲۷: از قدم تا فرق زیبا آمدی 198شمارهٔ ۲۲۸: نمود صبح سعادت ز غیب دیداری 199شمارهٔ ۲۲۹: روی چو آفتاب و مه داری 200شمارهٔ ۲۳۰: هست گردانید ما را از جهان نیستی 201شمارهٔ ۲۳۱: گر شبی آنماه با زلف پریشان آمدی 202شمارهٔ ۲۳۲: هر دم بشکل دیگر دید ار مینمائی 203شمارهٔ ۲۳۳: ای که منظور و برخود ناظری 204شمارهٔ ۲۳۴: باد و گیسوی سیاه عنبری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ