کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا ز رخ آن مه لقا زلفین مشکین برگرفت
    نور خورشید رخش هر دو جهان یکسر گرفت
    آتش تر را در آب خشک ساقی چون بریخت
    شعله زد آتش در آب و جمله خشک و تر گرفت
    جز کباب آتشین نقلی نخوردم در شراب
    روح من قوت از لب جانبخش آندلبر گرفت
    دید در آئینه روی خویش و آمد در سخن
    طوطی روحم که از لعل لبش شکرگرفت
    تا ابد مست می وصلش بماند بی خمار
    در ازل جامی که جام از ساقی کوثر گرفت
    روز گم شد در دل شب تا سحر گه بی حجاب
    هندوی زلفش بشب خورشید را در برگرفت
    مست بیرون آمد از صحن چمن بگشاد لب
    زلف و روی کفر و دین و مؤمن و کافر گرفت
    ذره ذره آفتاب آمد ز حیرت مه نقاب
    هر شبی کو برقع از خورشید درخشان برگرفت
    خواستم پنهان کنم مهر رخش را در جگر
    آفتابی بود لاشرقی که بام و در گرفت
    گفته کوهی چو بلبل خواند بر سرو سهی
    نرگس از مستی آن در بزم گل ساغر گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha