به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کوهی

کوهیغزل هاشمارهٔ ۱۰۲: در عدم پیوست اظهار وجود

710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در عدم پیوست اظهار وجود
آنکه از غیب هویت در شهود
نیستی آئینه هستی بود
خیر وشر از بنده یکدیگر نمود
اعتبارات تعین نسبت است
گو مرکب میشود از فضل جود
هست آن شه در صلواة دائمون
پیش طاق ابروی خود در سجود
شد غنی هر ذره از خورشید غیب
چون در گنج هویت را گشود
کوهیا دیدی که مهر مه نقاب
هست با هر ذره در گفت و شنود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۱: ترک عشق رخ زیبا پسران نتوان کرد 2شمارهٔ ۱۰۲: در عدم پیوست اظهار وجود 3شمارهٔ ۱۰۳: ایدل عدم تملیک در سلک وجود آمد 4شمارهٔ ۱۰۴: بط حرصم بمرد و بلبلان شد 5شمارهٔ ۱۰۵: ماه روی تو مرا نور بصر میگردد 6شمارهٔ ۱۰۶: بفضل صانع کون فیکون شدم موجود 7شمارهٔ ۱۰۷: صبا که شام و سحر مشکبار می آید 8شمارهٔ ۱۰۸: بوسه می خواهم و لعلت چو شکر میخند ...9شمارهٔ ۱۰۹: زلف تو شب بدیده دیدار در رود 10شمارهٔ ۱۱۰: یحبهم و یحبونه چرا فرمود 11شمارهٔ ۱۱۱: شمع روی تو دلمرا چو بجان میسوزد 12شمارهٔ ۱۱۲: عارفان میخانه را فردوس اعلی گفته ...13شمارهٔ ۱۱۳: دمید صبح سعادت بطالع مسعود 14شمارهٔ ۱۱۴: حبذا مستی که در میخانه ساغر میکشد 15شمارهٔ ۱۱۵: در شام صبح صادق دیدم که سر بر آور ...16شمارهٔ ۱۱۶: آن جام جهان جهان نماید 17شمارهٔ ۱۱۷: صبح صادق حجاب صانع شد 18شمارهٔ ۱۱۸: دل دهان در دهان او دارد 19شمارهٔ ۱۱۹: سرو از قد تو در باغ گل اندام آمد 20شمارهٔ ۱۲۰: دل که با درد غم عشق تو محرم گردد 21شمارهٔ ۱۲۱: کجا رفتند یارانی که بودند 22شمارهٔ ۱۲۲: مه و خورشید روی ذره پرور 23شمارهٔ ۱۲۳: ماه رویت آفتاب است ای پسر 24شمارهٔ ۱۲۴: از بدو نیک و نیک و بد بگذر 25شمارهٔ ۱۲۵: مژه ام شد قلم وچشم دوات ای دلبر 26شمارهٔ ۱۲۶: ای دل دیوانه از اندوه جانان غم مخ ...27شمارهٔ ۱۲۷: دل از محبت دنیا و آخرت بردار 28شمارهٔ ۱۲۸: عنقای دلم بنوک منقار 29شمارهٔ ۱۲۹: خدا چون ظاهر و پیدا است امروز 30شمارهٔ ۱۳۰: شبی از غیر آن ماه دل افروز 31شمارهٔ ۱۳۱: کلوخ جسم را در آب انداز 32شمارهٔ ۱۳۲: حق دمید اندر تن آدم نفس 33شمارهٔ ۱۳۳: نیست جز ذات خدا پیدا و پنهان هیچک ...34شمارهٔ ۱۳۴: عشق داریم بدیدار تو ایجان بهوس 35شمارهٔ ۱۳۵: تا شدم از آه دل در عشق او آتش نفس 36شمارهٔ ۱۳۶: ختم قرآن خدا هست از این رو برناس 37شمارهٔ ۱۳۷: سر زلفین تو شد رشته جان همه کس 38شمارهٔ ۱۳۸: ایدل از درد و غم جانان مپرس 39شمارهٔ ۱۳۹: چون تو میدانی ز درد ما مپرس 40شمارهٔ ۱۴۰: ما نگردیم ز سودای پریرویان بس 41شمارهٔ ۱۴۱: جان که شد دیوانه دل تدبیر باید کر ...42شمارهٔ ۱۴۲: آمد آن دلبر قلندر روش 43شمارهٔ ۱۴۳: دارم از رنگ رخت در دل و در جان آت ...44شمارهٔ ۱۴۴: هر که جویای کریم آمد کرم می بایدش 45شمارهٔ ۱۴۵: او را بدو چشم او در ز دیده همی بی ...46شمارهٔ ۱۴۶: دلم در بند زلف تست ای دلبر مرنجان ...47شمارهٔ ۱۴۷: آن ماه در آمد از درم دوش 48شمارهٔ ۱۴۸: مگریز از بلا بجوی خلاص 49شمارهٔ ۱۴۹: از حجب های تعین دل اگر یافت خلاص 50شمارهٔ ۱۵۰: جوهر آمد جان و جسم ما عرض 51شمارهٔ ۱۵۱: از اضافات کرده ایم اسقاط 52شمارهٔ ۱۵۲: جمله توئی و من نیم نیست در این می ...53شمارهٔ ۱۵۳: لوح محفوظ است اسم الحفیظ 54شمارهٔ ۱۵۴: سوختم از آتش رخسار مه رویان چو شم ...55شمارهٔ ۱۵۵: همچو روغن سوخت جانم تا شدی روشن چ ...56شمارهٔ ۱۵۶: هزاران آفرین بر صنع صانع 57شمارهٔ ۱۵۷: کار دنیا همه زرق است و فریب است ص ...58شمارهٔ ۱۵۸: صبح چون شعله خورشید برآورد شعاع 59شمارهٔ ۱۵۹: ما چو داریم بسرو قد دلدار طمع 60شمارهٔ ۱۶۰: دارم از زلف و خال تو در دل هزار د ...61شمارهٔ ۱۶۱: باشد ز سرو قد تو خرم های باغ 62شمارهٔ ۱۶۲: دلم خود جان جان شد باده صاف 63شمارهٔ ۱۶۳: دوش بخواب دیده ام حضرت شحنة النجف 64شمارهٔ ۱۶۴: حیدر آسا جان کافر کیش در روز مصاف 65شمارهٔ ۱۶۵: هر که شد کشته شهوت نشود زنده عشق 66شمارهٔ ۱۶۶: ما چو گشتیم به تیر مژه یار عاشق 67شمارهٔ ۱۶۷: بحسن خود شد او دلدار عاشق 68شمارهٔ ۱۶۸: بررخ جامع میان خلق و حق 69شمارهٔ ۱۶۹: هستم از علم نظر دانای حق 70شمارهٔ ۱۷۰: همچو مه دیدم شبی دیدار عشق 71شمارهٔ ۱۷۱: روحم از عالم امر است و تن از عالم ...72شمارهٔ ۱۷۲: تا به بیند او خم ابروی آن مه یک ب ...73شمارهٔ ۱۷۳: دارد از جان و دل ما لعل او صد گون ...74شمارهٔ ۱۷۴: زمین وانجم و خورشید و ماه تا افلا ...75شمارهٔ ۱۷۵: نظر دارد بسوی ما شه عیار تنها یک 76شمارهٔ ۱۷۶: حله حور بود فصل بهاران کپنک 77شمارهٔ ۱۷۷: روح اگر از چاه تن افتاد بر اوج فل ...78شمارهٔ ۱۷۸: آتش و آبست و لعل و سیم و زر در جا ...79شمارهٔ ۱۷۹: ای رخت شمع تابخانه دل 80شمارهٔ ۱۸۰: روی آن ماه چو خورشید عیانست ای دل 81شمارهٔ ۱۸۱: از روی حسن معنی جانرا بتی است مای ...82شمارهٔ ۱۸۲: خسبیده چند مانی در جامه خواب غافل 83شمارهٔ ۱۸۳: بیجان و تن دلم شد با وصل یار واصل 84شمارهٔ ۱۸۴: من درد کش باده صهبای الستم 85شمارهٔ ۱۸۵: دلبرا جانب ارباب وفا بگشا چشم 86شمارهٔ ۱۸۶: حرف اسرار ازل بر دل خود خوانا چشم 87شمارهٔ ۱۸۷: گر چه چون پروانه از شمع وصالت سوخ ...88شمارهٔ ۱۸۸: ترک سودای دین و دنیا کن 89شمارهٔ ۱۸۹: بسته ام زنار کبری بر میان 90شمارهٔ ۱۹۰: کشف شد اسرار پیدا و نهان 91شمارهٔ ۱۹۱: چه حکمت بود ما را آفریدن 92شمارهٔ ۱۹۲: خط ریحان تو از نسترن آمد بیرون 93شمارهٔ ۱۹۳: سلام الله ای خورشید تابان 94شمارهٔ ۱۹۴: یار چون از زلف کج آویخت ما را سرن ...95شمارهٔ ۱۹۵: او در اعیان ثابت و اعیان در او 96شمارهٔ ۱۹۶: دلا از خویش شو پنهان و میرو 97شمارهٔ ۱۹۷: مرکز عرش است دل خال سیه همتای او 98شمارهٔ ۱۹۸: لن تنالوا البر حتی تنفقوا 99شمارهٔ ۱۹۹: بیا ای دوست دیداری از این سو 100شمارهٔ ۲۰۰: کوته نمی شود سخن ما به گفتگو 101شمارهٔ ۲۰۱: تا به گرد گل ز سنبل زلف پیدا کرده ...102شمارهٔ ۲۰۲: دیده ام در دل و جان روی تو را دزد ...103شمارهٔ ۲۰۳: زلفت گشاده عنبر سارا گره گره 104شمارهٔ ۲۰۴: بگذر از فکر و ذکر و اندیشه 105شمارهٔ ۲۰۵: هست اوجان من وجان همه 106شمارهٔ ۲۰۶: بلبل و قمری و کبک و فاخته 107شمارهٔ ۲۰۷: مه ما هست چارده ساله 108شمارهٔ ۲۰۸: سلطان عشق خیمه چو در لامکان زده 109شمارهٔ ۲۰۹: دلم از درد تو فریاد برآورد که آه 110شمارهٔ ۲۱۰: آفتاب منی و ماه همه 111شمارهٔ ۲۱۱: برآمد آفتاب روی آن ماه 112شمارهٔ ۲۱۲: آتش عشق بتان هر دو جهان را سوخته 113شمارهٔ ۲۱۳: بر تو باد ای جان که دل داری نگاه 114شمارهٔ ۲۱۴: آفتاب لایزال است او و عالم همچو م ...115شمارهٔ ۲۱۵: بر دوخت دلم ز ما سوالله 116شمارهٔ ۲۱۶: دلا چون محرم روز الستی 117شمارهٔ ۲۱۷: دوش از صومعه در میکده رفتم سحری 118شمارهٔ ۲۱۸: نعره زن مرغ سحر گفت بباد سحری 119شمارهٔ ۲۱۹: ز حد نه فلک تا گاه و ماهی 120شمارهٔ ۲۲۰: آشکارا و نهان ماتوئی 121شمارهٔ ۲۲۱: در تو حیرانم که چونم ساختی 122شمارهٔ ۲۲۲: آفتابی و ماه می طلبی 123شمارهٔ ۲۲۳: در فنای فقر دیرینم توئی 124شمارهٔ ۲۲۴: زلف را تا بر مه رو در نقاب انداخت ...125شمارهٔ ۲۲۵: باده را نشأیست روحانی 126شمارهٔ ۲۲۶: گفت رحمان با حمد عربی 127شمارهٔ ۲۲۷: از قدم تا فرق زیبا آمدی 128شمارهٔ ۲۲۸: نمود صبح سعادت ز غیب دیداری 129شمارهٔ ۲۲۹: روی چو آفتاب و مه داری 130شمارهٔ ۲۳۰: هست گردانید ما را از جهان نیستی 131شمارهٔ ۲۳۱: گر شبی آنماه با زلف پریشان آمدی 132شمارهٔ ۲۳۲: هر دم بشکل دیگر دید ار مینمائی 133شمارهٔ ۲۳۳: ای که منظور و برخود ناظری 134شمارهٔ ۲۳۴: باد و گیسوی سیاه عنبری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ