کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر که شد کشته شهوت نشود زنده عشق
    نرسد هیچ بوی دولت پاینده عشق
    عاشق آن است که او شهوت خود را بکشد
    تا چه خورشید شود زنده و تابنده عشق
    چشم حق بین بجز از وجه خدا هیچ ندید
    هر کرا داد خدا دیده بیننده عشق
    دیده بر دور ز شهوت بگشا چشم خیال
    بر حذر باش تو از غیرت پاینده عشق
    شهوت و خواب و خورش قسم بهایم آمد
    روح یکجانب از اینهاست چو شو بنده عشق
    جمع چون خال بکن لب خوبان نشود
    دل که چون زلف بتان نیست پراکنده عشق
    کوهی از شمع رخ یار چو پروانه بسوز
    تا نگویند تو را عاشق ترسنده عشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha