کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوش در میخانه ما رفتیم مست و می پرست
    گرد استقبال ساقی ساغری پر می بدست
    در سجود افتاد جانم پیش روی خویشتن
    خنده زد ساقی که ای دیوانه روز الست
    ساغری پر کرد و گفت ای مست هشیاری هنوز
    در کشیدن از کفش روحم ز ننگو نام رست
    نحن اقرب خواند آن حضرت دل خود را بدید
    جان مجرد شد ز تن در قرب او ادنی نشست
    مجلس حق دیده صف حق تعالی پیش پس
    روی ساقی بود چون خورشید در بالا و پست
    گفت ساقی دم مزن در آینه در کش شراب
    دم نزد ساقی از این رو پردلان مشمار مست
    پرتو نور تجلی طوی موسی را بسوخت
    آتش دل شعله زد نور تجلی را بسوخت
    آه آتش بار عالم سوز ما در نیم شب
    شعله زد از سینه و فردوس اعلی را بسوخت
    در اشکم شد یتیم و آتشین در طفلیت
    امهات سفلی و آباء علوی را بسوخت
    نقش میبستم که در معنی به بینم صورتش
    پرتو شمع رخش دعوی و معنی را بسوخت
    زلف زنار تو را زاهد چو دید از صومعه
    عاشق زنار کشت و زهد و تقوی را بسوخت
    مفتی صد ساله را شوق رخت در مدرسه
    آتشی زد آنچنان کو درس و فتوی را بسوخت
    بت پرستی کرد کوهی سالها در سومنات
    مهر رویت سومنات و لات و عزی را بسوخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha