به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کوهی

کوهیغزل هاشمارهٔ ۸۷: صوت نقاره ونی و سرناو چنگ و عود

710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

صوت نقاره ونی و سرناو چنگ و عود
گلبانگ میزنند که هستیم در شهود
ممکن بوقت هستی خود واجب الوجود
آری بود چو هستی او هست در وجود
عاشق شد ار بحسن خود از روی دلبران
خود را مگر بدیده خود باز می نمود
اجیب گفت حضرت و آنگاه آفرید
از جان جمله نعره بر آورد در شهود
آتش زد آفتاب جمالش بچشم ما
اعیان ممکنات برفتند همچو دود
کوهی بدید پرتو انوار آن جمال
او را چو جذبهای خداوند در ربود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۶: ز رویت ماه تابان آفریدند 2شمارهٔ ۸۷: صوت نقاره ونی و سرناو چنگ و عود 3شمارهٔ ۸۸: هر که را زلف چو زنجیر تو دیوانه کن ...4شمارهٔ ۸۹: وحدت چو احد نمود واحد 5شمارهٔ ۹۰: عقل کل درکنه ادراک تو ره گم میکند 6شمارهٔ ۹۱: بذات آنکه ما را جسم و جان داد 7شمارهٔ ۹۲: سرو گل چهره اگر بند قبا بگشاید 8شمارهٔ ۹۳: صفا در خانه دل را که یار صاف میآید 9شمارهٔ ۹۴: هر که شهوت بکشد روح مجرد باشد 10شمارهٔ ۹۵: از جیب عدم وجود سر زد 11شمارهٔ ۹۶: سحر که بوی گل کز جانب گلزار میآید 12شمارهٔ ۹۷: بیاد لعل تو خون دلم شراب شود 13شمارهٔ ۹۸: آن جگر گوشه دل از ما به لب میگون ب ...14شمارهٔ ۹۹: از لعل یار باده ما خوشگوار شد 15شمارهٔ ۱۰۰: عدم ضد وجود آمد به بینید 16شمارهٔ ۱۰۱: ترک عشق رخ زیبا پسران نتوان کرد 17شمارهٔ ۱۰۲: در عدم پیوست اظهار وجود 18شمارهٔ ۱۰۳: ایدل عدم تملیک در سلک وجود آمد 19شمارهٔ ۱۰۴: بط حرصم بمرد و بلبلان شد 20شمارهٔ ۱۰۵: ماه روی تو مرا نور بصر میگردد 21شمارهٔ ۱۰۶: بفضل صانع کون فیکون شدم موجود 22شمارهٔ ۱۰۷: صبا که شام و سحر مشکبار می آید 23شمارهٔ ۱۰۸: بوسه می خواهم و لعلت چو شکر میخند ...24شمارهٔ ۱۰۹: زلف تو شب بدیده دیدار در رود 25شمارهٔ ۱۱۰: یحبهم و یحبونه چرا فرمود 26شمارهٔ ۱۱۱: شمع روی تو دلمرا چو بجان میسوزد 27شمارهٔ ۱۱۲: عارفان میخانه را فردوس اعلی گفته ...28شمارهٔ ۱۱۳: دمید صبح سعادت بطالع مسعود 29شمارهٔ ۱۱۴: حبذا مستی که در میخانه ساغر میکشد 30شمارهٔ ۱۱۵: در شام صبح صادق دیدم که سر بر آور ...31شمارهٔ ۱۱۶: آن جام جهان جهان نماید 32شمارهٔ ۱۱۷: صبح صادق حجاب صانع شد 33شمارهٔ ۱۱۸: دل دهان در دهان او دارد 34شمارهٔ ۱۱۹: سرو از قد تو در باغ گل اندام آمد 35شمارهٔ ۱۲۰: دل که با درد غم عشق تو محرم گردد 36شمارهٔ ۱۲۱: کجا رفتند یارانی که بودند 37شمارهٔ ۱۲۲: مه و خورشید روی ذره پرور 38شمارهٔ ۱۲۳: ماه رویت آفتاب است ای پسر 39شمارهٔ ۱۲۴: از بدو نیک و نیک و بد بگذر 40شمارهٔ ۱۲۵: مژه ام شد قلم وچشم دوات ای دلبر 41شمارهٔ ۱۲۶: ای دل دیوانه از اندوه جانان غم مخ ...42شمارهٔ ۱۲۷: دل از محبت دنیا و آخرت بردار 43شمارهٔ ۱۲۸: عنقای دلم بنوک منقار 44شمارهٔ ۱۲۹: خدا چون ظاهر و پیدا است امروز 45شمارهٔ ۱۳۰: شبی از غیر آن ماه دل افروز 46شمارهٔ ۱۳۱: کلوخ جسم را در آب انداز 47شمارهٔ ۱۳۲: حق دمید اندر تن آدم نفس 48شمارهٔ ۱۳۳: نیست جز ذات خدا پیدا و پنهان هیچک ...49شمارهٔ ۱۳۴: عشق داریم بدیدار تو ایجان بهوس 50شمارهٔ ۱۳۵: تا شدم از آه دل در عشق او آتش نفس 51شمارهٔ ۱۳۶: ختم قرآن خدا هست از این رو برناس 52شمارهٔ ۱۳۷: سر زلفین تو شد رشته جان همه کس 53شمارهٔ ۱۳۸: ایدل از درد و غم جانان مپرس 54شمارهٔ ۱۳۹: چون تو میدانی ز درد ما مپرس 55شمارهٔ ۱۴۰: ما نگردیم ز سودای پریرویان بس 56شمارهٔ ۱۴۱: جان که شد دیوانه دل تدبیر باید کر ...57شمارهٔ ۱۴۲: آمد آن دلبر قلندر روش 58شمارهٔ ۱۴۳: دارم از رنگ رخت در دل و در جان آت ...59شمارهٔ ۱۴۴: هر که جویای کریم آمد کرم می بایدش 60شمارهٔ ۱۴۵: او را بدو چشم او در ز دیده همی بی ...61شمارهٔ ۱۴۶: دلم در بند زلف تست ای دلبر مرنجان ...62شمارهٔ ۱۴۷: آن ماه در آمد از درم دوش 63شمارهٔ ۱۴۸: مگریز از بلا بجوی خلاص 64شمارهٔ ۱۴۹: از حجب های تعین دل اگر یافت خلاص 65شمارهٔ ۱۵۰: جوهر آمد جان و جسم ما عرض 66شمارهٔ ۱۵۱: از اضافات کرده ایم اسقاط 67شمارهٔ ۱۵۲: جمله توئی و من نیم نیست در این می ...68شمارهٔ ۱۵۳: لوح محفوظ است اسم الحفیظ 69شمارهٔ ۱۵۴: سوختم از آتش رخسار مه رویان چو شم ...70شمارهٔ ۱۵۵: همچو روغن سوخت جانم تا شدی روشن چ ...71شمارهٔ ۱۵۶: هزاران آفرین بر صنع صانع 72شمارهٔ ۱۵۷: کار دنیا همه زرق است و فریب است ص ...73شمارهٔ ۱۵۸: صبح چون شعله خورشید برآورد شعاع 74شمارهٔ ۱۵۹: ما چو داریم بسرو قد دلدار طمع 75شمارهٔ ۱۶۰: دارم از زلف و خال تو در دل هزار د ...76شمارهٔ ۱۶۱: باشد ز سرو قد تو خرم های باغ 77شمارهٔ ۱۶۲: دلم خود جان جان شد باده صاف 78شمارهٔ ۱۶۳: دوش بخواب دیده ام حضرت شحنة النجف 79شمارهٔ ۱۶۴: حیدر آسا جان کافر کیش در روز مصاف 80شمارهٔ ۱۶۵: هر که شد کشته شهوت نشود زنده عشق 81شمارهٔ ۱۶۶: ما چو گشتیم به تیر مژه یار عاشق 82شمارهٔ ۱۶۷: بحسن خود شد او دلدار عاشق 83شمارهٔ ۱۶۸: بررخ جامع میان خلق و حق 84شمارهٔ ۱۶۹: هستم از علم نظر دانای حق 85شمارهٔ ۱۷۰: همچو مه دیدم شبی دیدار عشق 86شمارهٔ ۱۷۱: روحم از عالم امر است و تن از عالم ...87شمارهٔ ۱۷۲: تا به بیند او خم ابروی آن مه یک ب ...88شمارهٔ ۱۷۳: دارد از جان و دل ما لعل او صد گون ...89شمارهٔ ۱۷۴: زمین وانجم و خورشید و ماه تا افلا ...90شمارهٔ ۱۷۵: نظر دارد بسوی ما شه عیار تنها یک 91شمارهٔ ۱۷۶: حله حور بود فصل بهاران کپنک 92شمارهٔ ۱۷۷: روح اگر از چاه تن افتاد بر اوج فل ...93شمارهٔ ۱۷۸: آتش و آبست و لعل و سیم و زر در جا ...94شمارهٔ ۱۷۹: ای رخت شمع تابخانه دل 95شمارهٔ ۱۸۰: روی آن ماه چو خورشید عیانست ای دل 96شمارهٔ ۱۸۱: از روی حسن معنی جانرا بتی است مای ...97شمارهٔ ۱۸۲: خسبیده چند مانی در جامه خواب غافل 98شمارهٔ ۱۸۳: بیجان و تن دلم شد با وصل یار واصل 99شمارهٔ ۱۸۴: من درد کش باده صهبای الستم 100شمارهٔ ۱۸۵: دلبرا جانب ارباب وفا بگشا چشم 101شمارهٔ ۱۸۶: حرف اسرار ازل بر دل خود خوانا چشم 102شمارهٔ ۱۸۷: گر چه چون پروانه از شمع وصالت سوخ ...103شمارهٔ ۱۸۸: ترک سودای دین و دنیا کن 104شمارهٔ ۱۸۹: بسته ام زنار کبری بر میان 105شمارهٔ ۱۹۰: کشف شد اسرار پیدا و نهان 106شمارهٔ ۱۹۱: چه حکمت بود ما را آفریدن 107شمارهٔ ۱۹۲: خط ریحان تو از نسترن آمد بیرون 108شمارهٔ ۱۹۳: سلام الله ای خورشید تابان 109شمارهٔ ۱۹۴: یار چون از زلف کج آویخت ما را سرن ...110شمارهٔ ۱۹۵: او در اعیان ثابت و اعیان در او 111شمارهٔ ۱۹۶: دلا از خویش شو پنهان و میرو 112شمارهٔ ۱۹۷: مرکز عرش است دل خال سیه همتای او 113شمارهٔ ۱۹۸: لن تنالوا البر حتی تنفقوا 114شمارهٔ ۱۹۹: بیا ای دوست دیداری از این سو 115شمارهٔ ۲۰۰: کوته نمی شود سخن ما به گفتگو 116شمارهٔ ۲۰۱: تا به گرد گل ز سنبل زلف پیدا کرده ...117شمارهٔ ۲۰۲: دیده ام در دل و جان روی تو را دزد ...118شمارهٔ ۲۰۳: زلفت گشاده عنبر سارا گره گره 119شمارهٔ ۲۰۴: بگذر از فکر و ذکر و اندیشه 120شمارهٔ ۲۰۵: هست اوجان من وجان همه 121شمارهٔ ۲۰۶: بلبل و قمری و کبک و فاخته 122شمارهٔ ۲۰۷: مه ما هست چارده ساله 123شمارهٔ ۲۰۸: سلطان عشق خیمه چو در لامکان زده 124شمارهٔ ۲۰۹: دلم از درد تو فریاد برآورد که آه 125شمارهٔ ۲۱۰: آفتاب منی و ماه همه 126شمارهٔ ۲۱۱: برآمد آفتاب روی آن ماه 127شمارهٔ ۲۱۲: آتش عشق بتان هر دو جهان را سوخته 128شمارهٔ ۲۱۳: بر تو باد ای جان که دل داری نگاه 129شمارهٔ ۲۱۴: آفتاب لایزال است او و عالم همچو م ...130شمارهٔ ۲۱۵: بر دوخت دلم ز ما سوالله 131شمارهٔ ۲۱۶: دلا چون محرم روز الستی 132شمارهٔ ۲۱۷: دوش از صومعه در میکده رفتم سحری 133شمارهٔ ۲۱۸: نعره زن مرغ سحر گفت بباد سحری 134شمارهٔ ۲۱۹: ز حد نه فلک تا گاه و ماهی 135شمارهٔ ۲۲۰: آشکارا و نهان ماتوئی 136شمارهٔ ۲۲۱: در تو حیرانم که چونم ساختی 137شمارهٔ ۲۲۲: آفتابی و ماه می طلبی 138شمارهٔ ۲۲۳: در فنای فقر دیرینم توئی 139شمارهٔ ۲۲۴: زلف را تا بر مه رو در نقاب انداخت ...140شمارهٔ ۲۲۵: باده را نشأیست روحانی 141شمارهٔ ۲۲۶: گفت رحمان با حمد عربی 142شمارهٔ ۲۲۷: از قدم تا فرق زیبا آمدی 143شمارهٔ ۲۲۸: نمود صبح سعادت ز غیب دیداری 144شمارهٔ ۲۲۹: روی چو آفتاب و مه داری 145شمارهٔ ۲۳۰: هست گردانید ما را از جهان نیستی 146شمارهٔ ۲۳۱: گر شبی آنماه با زلف پریشان آمدی 147شمارهٔ ۲۳۲: هر دم بشکل دیگر دید ار مینمائی 148شمارهٔ ۲۳۳: ای که منظور و برخود ناظری 149شمارهٔ ۲۳۴: باد و گیسوی سیاه عنبری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ