کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روزگاریست که چون حلقه مقیمم بدرت
    از چه لطفی نبود با من بی پا و سرت
    من و پیمان تو از لاغری و از سستی
    نه عجب هر دو نیاییم اگر در نظرت
    نه نهان از بصری و نه عیان در نظری
    می ندانم که پری نام نهم یا بشرت
    گرچه هستی تو خراباتی و هرجایی لیک
    جز بخلوت نتوان دید رخ چون قمرت
    شکرلله که شدی از رخ او عکس پذیر
    شستم ای آینهٔ دل چو ز خون جگرت
    همچو جبریل بجایی نرسی ای سالک
    گر بدل هست غم سوختن بال و پرت
    نشوی باخبر از یار و نیابی مقصود
    مگر آندم که ز خود هیچ نباشد خبرت
    ایکه اندر طلبش گرد جهان میگردی
    تا که از پای نیفتی ننهد پا به سرت
    قندش از یاد رود در همهٔ عمر صغیر
    هر که آگه شود از گفتهٔ همچون شکرت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha