کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شبی که زلف تو ای نازنین فتاد بدستم
    ز کاینات بریدم دل و بموی تو بستم
    بجز تو روی ارادت بهیچ سوی ندارم
    که خاستم ز سر عالمی و با تو نشستم
    مرادم اول و آخر توئی و روی تو باشد
    چراغ شام ابد آفتاب صبح الستم
    تو را ستایم و بس هر که را که من بستایم
    تو را پرستم و بس هر چه را که من به پرستم
    دهانت از عدم و از وجود برده برونم
    نه آگهی دگر از نیست باشد و نه ز هستم
    چنان ز گردش چشمت شدم ز دست که مستان
    کشند دوش بدوش و برند دست بدستم
    مرا ز عشق تو ای مایهٔ‌ امید همین بس
    که در کمند تو از قید هر دو کون برستم
    بصد طلسم فتادم براه عشق و لیکن
    بیمن نام علی آن طلسم‌ها بشکستم
    بغیر باده گساران بزم ساقی کوثر
    کسی صغیر نداند که من ز جام که مستم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha