کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    برو بجو ز عمل مونسی و داد رسی
    که مونست نبود جز عمل بگور کسی
    عروس دهر گرت یار شد تو غره مشو
    که دیده همچو تو داماد این عجوزه بسی
    نفس نفس گذرد عمر و سال گردد و مه
    تو را به هر نفسی در سر اوفتد هوسی
    چگونه منکر حشری بحالتی که خدای
    حیات تازه ببخشد ترا به هر نفسی
    فریب غول بیابان مخور مرو از راه
    بدار گوش دل خود بنالهٔ جرسی
    برو ز حق بطلب راه وادی ایمن
    که چون کلیم دلیل رهت شود قبسی
    مکن ز دست رها دامن علی چو صغیر
    که جز علی نبود در دو کون دادرسی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha