کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلم نظر سوی آن زلف پرشکن دارد
    بلی غریب نظر جانب وطن دارد
    بتی که نیست مرا غیر او دگر یاری
    هزار عاشق دیگر به غیر من دارد
    ز خاک بهر چه با داغ سر زند لاله
    بدل نه گر غم آن سرو سیمتن دارد
    از آن خوش است بتنگی دلم که اینحالت
    بیادگار از آن غنچهٔ دهن دارد
    زمن گریخت دل و رفت در چه ذقنش
    بحیرتم که چه اندر چه ذقن دارد
    روا بود که بپوشد چو من نظر ز چمن
    کسی که بر گل رویش نظر چو من دارد
    ز خاک ره بت من دارد آن کرامت ها
    که عیسی از لب و یوسف ز پیرهن دارد
    ز عشق من شده حسن تو شهره در عالم
    که شهرت اینهمه شیرین ز کوهکن دارد
    ز نیستی بطلب‌ام ن و عافیت آری
    چه باک رهرو مفلس ز راهزن دارد
    زنی شنید صغیر آنچه بایدش واعظ
    دگر چگونه ترا گوش بر سخن دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha