کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سخن از زلف نو گویند دل و شانه بهم
    می نمایند دو گم گشته ره خانه بهم
    سوختم ز آتش عشق تو ولی خرسندم
    که رسیدیم در این ره من و پروانه بهم
    آشنای تو بدل غیر تو را ره ندهد
    که نسازند بیک خانه دو بیگانه بهم
    حرمت کوی تو گر شیخ و برهمن یابند
    نفروشند دگر کعبه و بتخانه بهم
    شیخ را پای پیمان زده‌ام ساقی کو
    تا رساند لب من با لب پیمانه بهم
    دوستان بهر من از حالت مجنون گوئید
    که خوش آید خبر حال دو دیوانه بهم
    در قیامت برهش باز فرو ریزم جان
    افتد آنجا چو گذار من و جانانه بهم
    کمتر از جغد و غراب اهل جهانند صغیر
    که نسازند در این منزل ویرانه بهم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha