کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بفشان شکری از لعل لب ای کان نمک
    کز وجود دهنت خلق فتادند بشک
    نه همین از غم زلفت رسد آهم بسماک
    کز غم غبغبت اشگم شده جاری بسمک
    لطفت افزون بود ایجان ز ملک صد چندان
    کز بشر لطف پری یا زپری لطف ملک
    دوش در خویش نمودم سفر اندر طلبت
    هاتفی گفت بمقصد رسی الله معک
    نقش شد نام تو بر صفحهٔ دل وین عجبست
    صفحه صدپاره شد و نقش نمیگردد حک
    گفتم ای سیمتن از سنگ چرا داری دل
    گفت این بر زر عشاق بود سنگ محک
    عشق آن یار گرانست که در بردن آن
    چون حلال قد من گشت دو تا پشت فلک
    روزی آید شودت وصل صغیرا روزی
    شب و روز ار زغم یار نگردی منفک

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha