کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون روز ازل رخت به میخانه کشیدیم
    امروز عجب نیست که پیمانه کشیدیم
    در حشر چو پرسند ز کردار بگویم
    عمری همه را ناز ز جانانه کشیدیم
    دیدیم چو زنجیر سر زلف بتان را
    فریاد و فغان از دل دیوانه کشیدیم
    از طره اش آرند بما تا خبر دل
    منت ز صبا گاه وگه از شانه کشیدیم
    از سوختن خود به بر شمع عذارش
    سدی بره صحبت پروانه کشیدیم
    یکتار از آن گیسوی پرچین و گره بود
    آنرشته که در سبحهٔ صد دانه کشیدیم
    دیدیم چو خلقی همه بیگانه ز عشقد
    پا یکسر از آن مردم بیگانه کشیدیم
    تا حشر به میخانه مقیمیم صغیرا
    چون روز ازل رخت به میخانه کشیدیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha