کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تنها ستمت بهر من ای ماه جبین است
    یا با همه بی‌مهری و آئین تو این است
    کوتاه نمود از همه جا دست خیالم
    بالای بلندت که بلای دل و دین است
    در ظلمت زلف تو دل خضر شود گم
    از بسکه شکن در شکن و چین سرچین است
    این زلف سیاه است بر آن روی چو خورشید
    یا روز به شب کفر باسلام قرین است
    تا آنکه مگر ره به دهان تو برد دل
    عمریستکه چون خال لبت گوشه نشین است
    از کوی خود ای دوست مرانم سوی جنت
    بی روی توام کی سر فردوس برین است
    یکذره مرا کار به خورشید فلک نیست
    خورشید من اینست که بر روی زمین است
    یکدم نرود عمر که بی غصه نشینم
    تا رفته غم از دل غم دیگر به کمین است
    خوش دار صغیر آنچه که پیش آیدت آخر
    تا چند توان گفت چنانست و چنین است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha