کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    این نه زلفست آنکه او بر عارض رخشان نهاد

    صورت جوریست کو بر عدل نوشروان نهاد

    گر زند بر زهر بوسه زهر گردد چون شکر

    یارب آن چندین حلاوت در لبی بتوان نهاد

    توبه و پرهیز ما را تابش از هم باز کرد

    تا به عمدا زلف را بر آن رخ تابان نهاد

    از دل من وز سر زلفین او اندازه کرد

    آنکه در میدان مدار گوی در چوگان نهاد

    دیدمش یک روز شادان و خرامان از کشی

    همچو ماهی کش فلک یک روز در دوران نهاد

    گفتم ای مست جمال آن وعدهٔ وصل تو کو

    خوش بخندید آن صنم انگشت بر دندان نهاد

    گفت مستم خوانی و بر وعدهٔ من دل نهی

    ساده دل مردا که بر وعدهٔ مستان نهاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha