کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می ده پسرا که در خمارم

    آزردهٔ جور روزگارم

    تا من بزیم پیاله بادا

    بر دست زیار یادگارم

    می رنگ کند به جامم اندر

    بس خون که ز دیده می‌ببارم

    از حلقه و تاب و بند زلفت

    هم مومن و بستهٔ زنارم

    ای ماه در آتشم چه داری

    چون با تو ز نار نیست عارم

    تا مانده‌ام از تو برکناری

    جویست ز دیده بر کنارم

    خواهم که شکایت تو گویم

    از بیم دو زلف تو نیارم

    گر ماه رخان تو برآید

    از من ببرد دل و قرارم

    امروز که در کفم نبیدست

    اندوه جهان بتا چه دارم

    مولای پیالهٔ بزرگم

    فرمانبر دور بی‌شمارم

    در مغکده‌ها بود مقامم

    در مصطبه‌ها بود قرارم

    از شحنهٔ شهر نیست بیمم

    در خانهٔ هجر نیست کارم

    هر چند ز بخت بد به دردم

    هر چند به چشم خلق خوارم

    با رود و سرود و بادهٔ ناب

    ایام جهان همی گذارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha