کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غریب و عاشقم بر من نظر کن

    به نزد عاشقان یک شب گذر کن

    ببین آن روی زرد و چشم گریان

    ز بد عهدی دل خود را خبر کن

    ترا رخصت که داد ای مهر پرور

    که جان عاشقان زیر و زبر کن

    نه بس کاریست کشتن عاشقان را

    برو فرمان بر و کار دگر کن

    سنایی رفت و با خود برد هجران

    تو نامش عاشق خسته جگر کن

    ولیکن چون سحرگاهان بنالد

    ز آه او سحرگاهان حذر کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha