کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در ره روش عشق چه میری چه اسیری

    در مذهب عاشق چه جوانی و چه پیری

    آنجا که گذر کرد بناگه سپه عشق

    رخها همه زردست و جگرها همه قیری

    آزاد کن از تیرگی خویش و غم عشق

    تا بندهٔ خال تو بود نور اثیری

    عالم همه بی‌رنج حقیری ز غم عشق

    ای بی‌خبر از رنج حقیری چه حقیری

    میری چه کند مرد که روزی به همه عمر

    سودای بتی به که همه عمر امیری

    آن سینه که بردی بدل دل غم عشقت

    بی غم بود از نعمت گوینده و قیری

    این نیمه که عشقست از آن سو همه شادیست

    اینجا که تویی تست همه رنج و زحیری

    سودای زبان گر چه نشاطیست به ظاهر

    خود سود دگر دارد سودای ضمیری

    راه و صفت عشق ز اغیار یگانه‌ست

    نیکو نبود در ره او جفت پذیری

    خواهی که شوی محرم غین غم معشوق

    بیوفای فقیهی شو و بی قاف فقیری

    تا در چمن صورت خویشی به تماشا

    یک میوه ز شاخ چمن دوست نگیری

    از پوست برون آی همه دوست شو ایرا

    کانگاه همه دوست شوی هیچ نمیری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha