کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از ماه رخی نوش لبی شوخ بلایی

    هر روز همی بینم رنجی و عنایی

    شکرست مر آنرا که نباشد سر و کارش

    با پاک‌بری عشوه‌دهی شوخ دغایی

    گویی که ندارد به جهان پیشهٔ دیگر

    جز آنکه کند با من بیچاره جفایی

    تا چند کند جور و جفا با من عاشق

    ناکرده به جای من یکروز وفایی

    تا چند کشم جورش من بنده به دعوی

    یعنی که همی آیم من نیز ز جایی

    دانم که خلل ناید در حشمت او را

    گر عاشق او باشد بیچاره گدایی

    گر جامه کنم پاره و گر بذل کنم دل

    گوید که مرا هست درین هر دو ریایی

    خورشید رخست او و سنایی را زان چه

    چون نیست نصیب او هر روز ضیایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha