کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غلاما خیز و ساقی را خبر کن

    که جیش شب گذشت و باده در کن

    چو مستان خفته انداز بادهٔ شام

    صبوحی لعلشان صبح و سحر کن

    به باغ صبح در هنگام نوروز

    صبایی کرد و بر گلبن نظر کن

    جهان فردوس‌وش کن از نسیمی

    ز بوی گل به باغ اندر اثر کن

    ز بهر آبروی عاشقان را

    خرد را در جهان عشق خر کن

    صفا را خاوری سازش ز رفعت

    نشانرا در کسوفش باختر کن

    برآی از خاور طاعات عارف

    پس اندر اختر همت نظر کن

    چو گردون زینت از زنجیر زر ساز

    چو جوزا همت از تیغ کمر کن

    از آن آغاز آغاز دگر گیر

    وز آن انجام انجام دگر کن

    چو عشقش بلبلست از باغ جانت

    روان و عقل را شاخ شجر کن

    اگر خواهی که بر آتش نسوزی

    چو ابراهیم قربان از پسر کن

    ورت باید که سنگ کعبه سازی

    چو اسماعیل فرمان پدر کن

    برآمد سایه از دیوار عمرت

    سبک چون آفتاب آهنگ در کن

    برو تا درگه دیر و خرابات

    حریفی گرد و با مستان خطر کن

    چو بند و دام دیدی زود آنگه

    دف و دفتر بگیر از می حذر کن

    اگر اعقاب حسنت ره بگیرد

    سبک دفتر سلاح و دف سپر کن

    وگر خواهی که پران گردی از روی

    ز جان همچون سنایی شاهپر کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha