کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دگر بار ای مسلمانان به قلاشی در افتادم

    به دست عشق رخت دل به میخانه فرستادم

    چو در دست صلاح و خیر جز بادی نمی‌دیدم

    همه خیر و صلاح خود به باد عشق در دادم

    کجا اصلی بود کاری که من سازم به قرایی

    که از رندی و قلاشی نهادستند بنیادم

    مده پندم که در طالع مرا عشقست و قلاشی

    کجا سودم کند پندت بدین طالع که من زادم

    مرا یک جام باده به ز چرخ اندر جهان توبه

    رسید ای ساقیان یک ره به جام باده فریادم

    نیندوزم ز کس چیزی چنان فرمود جانانم

    نیاموزم ز کس پندی چنین آموخت استادم

    ز رنج و زحمت عالم به جام می در آویزم

    که جام می تواند برد یک دم عالم از یادم

    الا ای پیر زردشتی به من بربند زناری

    که من تسبیح و سجاده ز دست و دوش بنهادم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha