به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ای سنایی دل بدادی در پی دلدار باش
دامن او گیر و از هر دو جهان بیزار باش
دل به دست دلبر عیار دادن مر ترا
گر نبود از عمری اندر عشق او عیار باش
بر امید آنکه روزی بوس یابی از لبش
گر بباید بود عمری در دهان مار باش
چشم را بیدار دار اندر غم او زان کجا
دل نداری تا ترا گویم به دل بیدار باش
گر میی خواهی که نوشی صبر کن در صد خمار
ور گلی خواهی که بویی در پی صد خار باش
گر نیابی خضروار آب حیات اندر ظلم
عیب ناید زان تو در جستن سکندروار باش
شمع با انوار جانانست و تو پروانهای
دشمن جان و غلام شمع با انوار باش
کار پروانهست گرد شمع خود را سوختن
تو نه آخر کمتر از پروانهای در کار باش
مستی و عشق حقیقی را به هشیاری شمر
نزد نادان مست و نزد زیرکان هشیار باش
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.