کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلم برد آن دلارامی که در چاه زنخدانش

    هزاران یوسف مصرست پیدا در گریبانش

    پریرویی که چون دیوست بر رخسار زلفینش

    زره مویی که چون تیرست بر عشاق مژگانش

    به یک دم می‌کند زنده چو عیسی مرده را زان لب

    دم عیسی ست پنداری میان لعل و مرجانش

    حلاوت از شکر کم شد چو قیمت آورد نوشش

    ازین دو چشم گریانم از آن لبهای خندانش

    ندارد لب کس از یاقوت و مروارید تر دندان

    گرم باور نمی‌داری بیا بنگر به دندانش

    که تا هر گوهری بینی که عکسش در شب تاری

    فرو ریزد چو مهر و ماه بر یاقوت گویانش

    اگر پیراهن ماهم به مانند فلک آمد

    از آن اندر گریبانش بود خورشید تابانش

    و یا خورشید پنداری به پیراهن همی هر شب

    فرود آید ز گردون و برآید از گریبانش

    نشست ما اگر کوهست و او چون ماه بر گردون

    چرا هر دو به هم بینیم از آن رخسار رخشانش

    بلا و غارت دلهاست آن زلفین او لیکن

    هزاران دل چو او جمعست در زلف پریشانش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha