کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر زمان از عشقت ای دلبر دل من خون شود

    قطره‌ها گردد ز راه دیدگان بیرون شود

    گر ز بی صبری بگویم راز دل با سنگ و روی

    روی را تن آب گردد سنگ را دل خون شود

    ز آتش و درد فراقت این نباشد بس عجب

    گر دل من چون جحیم و دیده چون جیحون شود

    بار اندوهان من گردون کجا داند کشید

    خاصه چون فریادم از بیداد بر گردون شود

    در غم هجران و تیمار جدایی جان من

    گاه چون ذوالکفل گردد گاه چون ذوالنون شود

    در دل از مهرت نهالی کشته‌ام کز آب چشم

    هر زمانی برگ و شاخ و بیخ او افزون شود

    تا تو در حسن و ملاحت همچنان لیلی شدی

    عاشق مسکینت ای دلبر همی مجنون شود

    خاک درگاه تو ای دلبر اگر گیرد هوا

    توتیای حور و چتر شاه سقلاطون شود

    ای شده ماه تمام از غایت حسن و جمال

    چاکر از هجران رویت «عادکالعرجون» شود

    آن دلی کز خلق عالم دارد امیدی به تو

    چون ز تو نومید گردد ماهرویا چون شود

    چون سنایی مدحتت گوید ز روی تهنیت

    لفظ اسرار الاهی در دلش معجون شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha