کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای سنایی خیز و در ده آن شراب بی خمار

    تا زمانی می خوریم از دست ساقی بی شمار

    از نشاط آنکه دایم در سرم مستی بود

    عمرهای خوش بگذرانم بر امید غمگسار

    هست خوش باشد کسی را کو ز خود باشد بری

    خوش بود مستی و هستی خاصه بر روی نگار

    من به حق باقی شدم اکنون که از خود فانیم

    هان ز خود فانی مطلق شو به حق شو استوار

    دل ز خود بردار ای جان تا به حق فانی شوی

    آنکه از خود فارغ آمد فرد باشد پیش یار

    من به خود قادر نیم زیرا که هستم ز آب و گل

    چون بوم جایی که هستم چون یتیمی دلفگار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha