کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آنرا که خدا از قلم لطف نگارد

    شاید که به خود زحمت مشاطه نیارد

    مشاطه چه حاجت بود آن را که همی حسن

    هر ساعت ماهی ز گریبانش برآرد

    انگشت نمای همه دلها شود ار چه

    ناخنش نباشد که سر خویش بخارد

    با زحمت شانه چکند چنبر زلفی

    کاندر شب او عقل همی روز گذارد

    مشاطه نه خام آید جایی که بدانجای

    نقاش ازل بر صفتش خامه گذارد

    کی زشت شود روی نکو ار بنشویند

    کی خشک شود طوبی اگر ابر نبارد

    ای آنکه همه برزگر دیو در اسلام

    در مزرعهٔ جان تو جز لاف نکارد

    مشاطهٔ تو چون تو بوی دیو تو لابد

    هم نقش ترا بر دل و جان تو نگارد

    کانکس که مر او را نبود جلوه‌گر از عشق

    شهد از لب او جان و خرد زهر شمارد

    وانرا که قبولش نکند عالم اقبال

    گر گلشکری گردد کس را نگوارد

    حقا که به مردم سقر نقد ببینی

    گر هیچ ترا حسن به خوی تو سپارد

    هر روز دگر لام کشی از پی خوبی

    زین لام چه فایده کالف هیچ ندارد

    آنجا که چنو جان طلبی یافت سنایی

    جان را بگذارد چو تویی را نگذارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha