حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۹۸: آنرا که خدا از قلم لطف نگارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنرا که خدا از قلم لطف نگارد شاید که به خود زحمت مشاطه نیارد مشاطه چه حاجت بود آن را که همی حسن هر ساعت ماهی ز گریبانش برآرد انگشت نمای همه دلها شود ار چه ناخنش نباشد که سر خویش بخارد با زحمت شانه چکند چنبر زلفی کاندر شب او عقل همی روز گذارد مشاطه نه خام آید جایی که بدانجای نقاش ازل بر صفتش خامه گذارد کی زشت شود روی نکو ار بنشویند کی خشک شود طوبی اگر ابر نبارد ای آنکه همه برزگر دیو در اسلام در مزرعهٔ جان تو جز لاف نکارد مشاطهٔ تو چون تو بوی دیو تو لابد هم نقش ترا بر دل و جان تو نگارد کانکس که مر او را نبود جلوه گر از عشق شهد از لب او جان و خرد زهر شمارد وانرا که قبولش نکند عالم اقبال گر گلشکری گردد کس را نگوارد حقا که به مردم سقر نقد ببینی گر هیچ ترا حسن به خوی تو سپارد هر روز دگر لام کشی از پی خوبی زین لام چه فایده کالف هیچ ندارد آنجا که چنو جان طلبی یافت سنایی جان را بگذارد چو تویی را نگذارد حکیم سنایی غزنوی