کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه رنگهاست که آن شوخ دیده نامیزد

    که تا مگر دلم از صحبتش بپرهیزد

    گهی ز طیره گری نکته‌ای دراندازد

    گهی به بلعجبی فتنه‌ای برانگیزد

    به هیچ وقت به بازی کرشمه‌ای نکند

    که صد هزار دل از غمزه درنیاویزد

    گهی کزو به نفورم بر من آید زود

    گهش چو خوانم با من به قصد بستیزد

    ز بهر خصم همی سرمه سازد از دیده

    چو دود یافت ز بهر سنایی آمیزد

    خبر ندارد از آن کز بلاش نگریزم

    که هیچ تشنه ز آب فرات نگریزد

    هزار شربت زهر ار ز دست او بخورم

    ز عشق نعرهٔ «هل من مزید» برخیزد

    نه از غمست که چشمم همی ز راه مژه

    هزار دریا پالونه‌وار می‌بیزد

    به هر که مردم چشمم نگه کند جز از او

    جنایتی شمرد آب ازان سبب ریزد

    جواب آن غزل خواجه بو سعید است این

    «مرا دلیست که با عافیت نیامیزد»

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha