هر شب متحیّر میمانم که چه راه بیرون آورم گفتم خود قرآن راهی است که کوفتۀ انبیاست علیهم السّلام بیا تا هم در شرح آن باشیم اِتَّقُوْا مِنْ سِمَةِ اللهِ یعنی به آرایشهای روان در بهشت راه نیابید چون مؤمنید شما را داغ کنند تا سره شوید پس به طاعت مشغول باشید یا کفّارات جنایات خود کنید تا داغ بلاها را به شما نفرستند و به دست عقوبت آن جهان گرفتار نشوید هر رنج بینهایت که مؤمن میبیند آن رنج آن است که داغش میکنند، از آن فرزند عزیز را در زمستان برهنه میکنند و میشویند تا گَنده نماند هرچند که از سرما میلرزد امّا آن بچۀ بیگانه را رها کنند تا همچنانکه کرمک میباشد در آن گندگی کفر.
یکی گفت دل حاضر نمیشود چه کنم گفتم حاضر کن تا بشود تو هزارمن بار را چون بخواهی از دشت به خانه میتوانی آوردن به تدریج نه به یکدم همچنان اگر دل ضعیف را بخواهی هم بتوانی به جا آوردن و حاضر کردن هرچه تو را آلتِکردنِ آن بدادیم و اختیار آن دادیم کردن آن را بر تو افکندیم اگر کردن آن را نمیتوانستی آلت دادن تو را چه فایده بودی آخر آبی که در سنگ است چو میخواهی میتوانی آب را از سنگ آوردن و چشمه روان کردن چون آلت آوردن آب چشمه به تو دادیم هم آوردن آن را به تو باز گذاشتیم همچنان اگرچه دلت در سنگ رفته است هم توانی باز آوردن و حاضر کردن امّا در آب باران چون تو را اختیار ندادهایم آن را ما بیتو آریم اکنون آنها که ابلهاناند عزم عزایم میکنند و فسون حیل حاصل میکنند تا ماری بگیرند و در سلّه [و] صندوق گرفتار کنند آلت و اختیار را به اینها صرف میکنند و فسون بر مار میدمند و مار فسون بر ایشان میدمد، اگر گویند به چه سبب مار را به سلّه میکنی گوید بدان سبب که در جهان ابلهان بسیارند چون این مار را گرفتم بگرد من درآیند به سان هنگامه و خدمت من کنند و عاقبت آن مارگیر را مار بکشد چون به وقت جان کندن و فراق رسد درد آن زهر او را بیند، انبیا و اولیا جام زهر را نوش کردهاند از کرامت و معجزه که داشتند ایشان را زیان نکرده است و این مار مال است که اهل دنیا در تحصیل آن میکوشند و این مار مال اینقدر مزه که آورده است از بهشت آورده است و زهرها را از عصیان و تباهی آورده است همچنانکه مار رنگها و نقشهای مختلف دارد مال نیز همچنان دارد اکنون این جهان کسی را خوش آید که در آن جهان او را اشتباهی و انکاری باشد آخر آن جهان چگونه خوش نباشد که آنجا در تو همه فعل را الله کند و خاک و هوای تو را و ذرّههای تو را بهخودیخود او کند و اجزای تو خوش تکیه کرده باشد بر فعل الله به تن آسایی وَاللهُ اَعلَم.