بهاءُالدّین وَلَد
جزو اول
فصل 53
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر شب متحیّر می‏ مانم که چه راه بیرون آورم گفتم خود قرآن راهی است که کوفتۀ انبیاست علیهم السّلام بیا تا هم در شرح آن باشیم اِتَّقُوْا مِنْ سِمَةِ اللهِ یعنی به آرایش های روان در بهشت راه نیابید چون مؤمنید شما را داغ کنند تا سره شوید پس به طاعت مشغول باشید یا کفّارات جنایات خود کنید تا داغ بلاها را به شما نفرستند و به دست عقوبت آن جهان گرفتار نشوید هر رنج بی‏ نهایت که مؤمن می ‏بیند آن رنج آن است که داغش می‏ کنند، از آن فرزند عزیز را در زمستان برهنه می ‏کنند و می ‏شویند تا گَنده نماند هرچند که از سرما می‏ لرزد امّا آن بچۀ بیگانه را رها کنند تا همچنان که کرمک می‏ باشد در آن گندگی کفر. یکی گفت دل حاضر نمی‏ شود چه کنم گفتم حاضر کن تا بشود تو هزارمن بار را چون بخواهی از دشت به خانه می‏ توانی آوردن به تدریج نه به یک‏ دم همچنان اگر دل ضعیف را بخواهی هم بتوانی به جا آوردن و حاضر کردن هرچه تو را آلتِکردنِ آن بدادیم‏ و اختیار آن دادیم کردن آن را بر تو افکندیم اگر کردن آن را نمی ‏توانستی آلت دادن تو را چه فایده بودی آخر آبی که در سنگ است چو می‏ خواهی می‏ توانی آب را از سنگ آوردن و چشمه روان کردن چون آلت آوردن آب چشمه به تو دادیم هم آوردن آن را به تو باز گذاشتیم همچنان اگرچه دلت در سنگ رفته است هم توانی باز آوردن و حاضر کردن امّا در آب باران چون تو را اختیار نداده ‏ایم آن را ما بی ‏تو آریم اکنون آنها که ابلهان‏ اند عزم عزایم می‏ کنند و فسون حیل حاصل می‏ کنند تا ماری بگیرند و در سلّه [و] صندوق گرفتار کنند آلت و اختیار را به این ها صرف می ‏کنند و فسون بر مار می‏ دمند و مار فسون بر ایشان می ‏دمد، اگر گویند به چه سبب مار را به سلّه می‏ کنی گوید بدان سبب که در جهان ابلهان بسیارند چون این مار را گرفتم بگرد من درآیند به سان هنگامه و خدمت من کنند و عاقبت آن مارگیر را مار بکشد چون به وقت جان کندن و فراق رسد درد آن زهر او را بیند، انبیا و اولیا جام زهر را نوش کرده ‏اند از کرامت و معجزه که داشتند ایشان را زیان نکرده است و این مار مال است که اهل دنیا در تحصیل آن می‏ کوشند و این مار مال این‏ قدر مزه که آورده است از بهشت آورده است و زهرها را از عصیان و تباهی آورده است همچنان که مار رنگ ها و نقش های مختلف دارد مال نیز همچنان دارد اکنون این جهان کسی را خوش آید که در آن جهان او را اشتباهی و انکاری باشد آخر آن جهان چگونه خوش نباشد که آنجا در تو همه فعل را الله کند و خاک و هوای تو را و ذرّه‏ های تو را به‏ خودی‏ خود او کند و اجزای تو خوش تکیه کرده باشد بر فعل الله به تن آسایی‏ وَاللهُ اَعلَم. بهاءُالدّین وَلَد