کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفَاتاً أَحْیَاءً وَ أَمْوَاتاً گفتم ای آدمی همه زیرکی‌ها و حرفت‌ها و نسل‌ها و همه چیزها را خاک شدن می‏‌بینی و هیچ از خاک برآمدن نمی‏‌بینی زر که به دست گرفته‌ای خاک می‌‏کنی دو گوهر شب‏‌چراغ چشم بر طبق نهاده خاک می‏‌کنی عقیق و یاقوت دل را خاک می‏‌کنی گوش که ریح را دور کند و روح را نوش کند و آن دمی که چهار طبع در وی مرّکب است روح کلمه حقیقت آدمیت را برگیرد بر روی هوا تا بگوش رسد و چادر چهار طبع دم در هوا بماند و عروس روح معنی در وی رود و تو این همه را خاک می‌‏کنی. اکنون این همه معانی را چه خاک می‏‌کنی و خاک را تباه می‏‌سازی و خاک از خود خاک نیست خاک را خاکی ما داده‏‌ایم باز از آن خاک پاره را آدمی گردانیدیم و قدم او را بر روی خاک روان کردیم تا بدانی که خاک را خاکی از وی نبود بخواست ما بود همچنان بدان که جمله خاک را توانیم در هوا کردن و خاکی را از وی ناچیز نتوانیم کردن و او را یا حیوان یا عرصۀ بهشت و یا اجزای دوزخ می‌‏توانیم کردن و همچنین باز هر چهار ارکان را و آدمی را از روی خاک در سینۀ خاک بردیم همچون مادر که فرزند را گاه بر رو نهد و گاه بر سینه نهد.

    سؤال کرد که آدمی بعد از آنکه خاک گردد او را دور می‌‏نماید از طبع چیزی دیگر گشتن و به آسمان رفتن. گوییم همه تغییرها و تبدیل‌های حال و صفت و نقل کردن از مکان به مکان و همه چیزها از طبع دور است همان مقدار که آدمی از زمین به آسمان رود این همه تغیّرها برخلاف خاصیّت و صفت مُغَیّرٌ عَنْه است و اگر اتّحاد صفت و خاصیّت بودی میان چیزها خود شی‏ء واحد بودی و تغیّر محال بودی پس شان الله همه تغیّر است تا بدانی که الله همه برخلاف عادت می‌‏کند الّا آنکه تغیّر بعضی چیزها زودتر است و پیش‏‌تر است و تغیّر بعضی دیرتر است و کمتر است و این مقدار دلیل عدم نکند و متصوّر مدار قبول تغیّر آمد وَ صَیْرُوْرَةُ اَلِاْنسانِ شَیْئاً آخَرَ و به آسمان بردن متصوّر است‏ ثُمَّ أنْشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِیْنَ‏.

    اکنون ذات او و صفات [و عرش و کرسی او و سما و ارض او وَ ما بَیْنَهُمَا او و خلق او و قهر او و لطف او و جهات او و صُوَر او فَعُلِمَ اَنَّهُ لَا إِلهَ اِلّا هُوَ وَ لَاَ مَوْجُوْدَ الَّا هُوَ و الله در همه صنع‌ها تشبیه و تصویر دارد و بنده را زهره نی که او را صورت و تشبیه گوید لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِیْعُ الْبَصِیْرُ و تعظیم و قهر در عین این باشد که کسی را سامان سخن گفتن با لب‌ها نبود گرچه حقیقت مردم همه سخن است یعنی هرکس به سخنش معلوم می‏‌شود نیکی او و بدی او و گوهر او و منزلت او همچون غنچه و شکوفه که شکفد و همه باطن خود را به خلق می‌‏نماید که هیچ پنهان نمی‏‌ماند چنان‌که تا خورشید نباشد و هوا و ارض و سما نباشد ذره ننماید همچنان تا الله نبود صورت و شکل ننماید و چیزی نجنبد این‏‌چنین طالب و رحیم که الله است می‏‌دان که کسی را مرده رها نکند وَاللهُ اَعلَم.

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha