قَالَ الَنَّبُّی عَلَیْهِ السَّلَامُ تَرکُ ذَرَّةٍ مِمَّا نَهْیَ اللهُ خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَیْنِ، عمری که تنۀ او به اجتناب از منهیّ و اقامت فرایض برآید تنۀ آن درخت استوار باشد و اگر اجتناب از مناهی نباشد فرایض و تطوّعات و تسبیحهاش همچون درخت کدو باشد که زود بر شاخ بر دَوَد و سبز نماید ولکن به اندک باد وسوسه خشک شود.
او معناه خیر من عبادة الثقلین، آنکه پریان و آدمیان مر یکدیگر را خدمت کنند ایشان را آن سعادت و آن مصلحت حاصل نشود که در ترک منهیّات شود اَلْحَیُّ الْقَیُّوْمُ یعنی که حیات هر حالتی بقا ندارد تحیت زندگانی دادن الله است.
اکنون در عالم حیات درآیم و نظر کنم که چند نوع حیات داده است و در ماهیّت حیات نظر کنم که چگونه است و آن معلوم نمیشود مگر به مثال و صور، مردم در آن خیره میبمانند چنانکه ذات الله به مثال صفات و مُحدَثات وقوف میدهد سرایر را و صور خیالات ادراکات خوش و ناخوش از حساب حیات نیست. لَا یَمُوْتَ فِیْهَا وَ لَا یَحیَی و صور حیات یکی است و سبزهها و عشقها و تازگیها و آبهای خوش و تفاوت حالاتشان و تازگی اجزای آدمی و حور بهشت در هر نوعی از اینها که نظر کنم میبینم که حیات بر حیات است لا الی نهایه و در هر اجزای خود قبول آن حیاتها را تصوّر میکنم و میگویم که ای روح از حیات خود به حیات الله رو و به هر کدام نوع مثال که الله حیاتت را اشارت کند بدان نوع مشغول میشو و عمر را بدین میگذار و در دقایق آن نظر میکن و خوش میباش وَاللهُ اَعلَم.