کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای سعادت ز پی زینت و زیبایی را

    بافته بر قد تو کسوت رعنایی را

    عشق رویت چو مرا حلقه بزد بر در دل

    شوق از خانه به در کرد شکیبایی را

    گر ببینم رخ چون شمع تو ای جان بیم است

    کب چشمم بکشد آتش بینایی را

    ذره‌ها گر همه خورشید شود بی‌رویت

    نبود روز شب عاشق سودایی را

    من شوریده سر کوی تو را ترک کنم

    گر مگس ترک کند صحبت حلوایی را

    در دهان طمعم چون ترشی کند کند

    لب شیرین تو دندان شکر خایی را

    دهن تنگ تو چون ذرهٔ در سایه نهان

    نفی کرده‌است ز خود تهمت پیدایی را

    صبر با غمزهٔ غارت‌گرت افگند سپر

    دفع شمشیر کند لشکر یغمایی را

    هوس نرگس شیر افگن تو در کویت

    با سگان انس دهد آهوی صحرایی را

    بهر تو گوهر دین ترک همی باید کرد

    ز آنکه تو خاک شماری زر دنیایی را

    سعدی ار شعر من و حسن تو دیدی گفتی

    غایت این است جمال و سخن‌آرایی را

    سیف فرغانی چون شمع خیالش با تست

    چه غم ار روز نباشد شب تنهایی را

    مرد نادان ز غم آسوده بود چون کودک

    خیز و چون تخته بشو دفتر دانایی را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha