کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای پستهٔ دهانت نرخ شکر شکسته

    وی زادهٔ زبانت قدر گهر شکسته

    من طوطیم لب تو شکر بود که بینم

    در خدمت تو روزی طوطی شکر شکسته

    آنجا که چهرهٔ تو گسترده خوان خوبی

    گردد ز شرم رویت قرص قمر شکسته

    چون باز گرد عالم گشتم بسی و آخر

    در دامت اوفتادم چون مرغ پر شکسته

    نقد روان جان را جو جو نثار کردم

    زین سان درست کاری ناید ز هر شکسته

    من خود شکسته بودم از لشکر غم تو

    این حمله بین که هجرت آورد بر شکسته

    وز طعنه‌های مردم در حق خود چه گویم

    هر کو رسید سنگی انداخت بر شکسته

    بارم محبت تست ای جان و وقت باشد

    کز بار خویش گردد شاخ شجر شکسته

    گر من شکسته گشتم از عشق تو چه نقصان

    هیچ از شکستگی شد بازار زر شکسته؟

    امشب ز سنگ آهم در کارگاه گردون

    شد شیشه‌های انجم در یکدگر شکسته

    دی گفت عزت تو ما را به کس چه حاجت

    من کس نیم چه دارم دل زین قدر شکسته

    از هیبت خطابت شد سیف را دل ای جان

    همچون ردیف شعرش سر تا بسر شکسته

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha