کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای در سخن دهانت تنگ شکر گشاده

    لعلت به هر حدیثی گنج گهر گشاده

    ای ماه بندهٔ تو هر لحظه خندهٔ تو

    ز آن لعل همچو آتش لؤلؤی تر گشاده

    بهر بهای وصلت عشاق تنگ‌دل را

    دستی فراخ باید در بذل زر گشاده

    در طبعم آتش تو آب سخن فزوده

    وز خشمم انده تو خون جگر گشاده

    تن را به گرد کویت پای جواز بسته

    دل را به سوی رویت راه نظر گشاده

    تا لشکر غم تو بشکست قلب ما را

    بر دل ولایت جان شد بیشتر گشاده

    چون زلف بر گشایی زیبد گرت بگویم

    کبک نگار بسته، طاوس پر گشاده

    شب در سماع دیدم آن زلف بستهٔ تو

    چون چتر پادشاهان روز ظفر گشاده

    روی تو را نگویم مه ز آنکه هست رویت

    گلزار نو شکفته، فردوس در گشاده

    گر عاشق تو فردا اندر سفر نهد پا

    صد در ز خلد گردد اندر سفر گشاده

    تا از سماع نامت چون عاشقان برقصد

    از بند خاک گردد بیخ شجر گشاده

    از بار فرقت تو جان از تن و تن از جان

    بند تعلق خویش از یکدگر گشاده

    عشق چو آتش تو از طبع بنده هر دم

    همچون عصای موسی آب از حجر گشاده

    ز آن سیف می‌نیاید در کوی تو که دایم

    در هر قدم ز کویت چاهی است سر گشاده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha