کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلبرا حسن رخت می‌ندهد دستوری

    که به هم جمع شود عاشقی و مستوری

    آمدن پیش تو بختم ننماید یاری

    رفتن از کوی تو عشقم ندهد دستوری

    اگر از حال منت هیچ نمی‌سوزد دل

    تو که این حال نبوده‌ست تو را معذوری

    پیش عشاق تو بهتر ز غنا، درویشی

    نزد بیمار تو خوشتر ز شفا، رنجوری

    گر به نزدیک تو سهل است مرا طاقت نیست

    اگرم یک نفس از روی تو باشد دوری

    گر به دست اجل از پای درآید تن من

    از می عشق بود در سر من مخموری

    ما جهان را به تو بینیم که در خانهٔ چشم

    دیده مانند چراغ است و تو در وی نوری

    پرده از روی برانداز دمی تا آفاق

    به تو آراسته گردد چو بهشت از حوری

    سیف فرغانی در کار جزا چشم مدار

    پادشازادهٔ ملکی چه کنی مزدوری؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha