کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا گر دولتی باشد که روزی با تو بنشینم

    ز لبهای تو می‌نوشم، ز رخسار تو گل چینم

    شبی در خلوت وصلت چو بخت خود همی خفتم

    اگر اقبال بنهادی ز زانوی تو بالینم

    مرا گر بی توام غم نیست از هجران و تنهایی

    به هر چیزی که روی آرم درو روی تو می‌بینم

    اگر چون گل خس و خاری گزینی بر چو من یاری

    من آن بلبل نیم باری که گل را بر تو بگزینم

    خراج جان و دل خواهی تو را زیبد که سلطانی

    زکات حسن اگر بدهی به من باری که مسکینم

    جهانی شاد و غمگین‌اند از هجر و وصال تو

    به وصلم شادمان گردان که از هجر تو غمگینم

    دلم ببرید چون فرهاد عمری کوه اندوهت

    مکن ای خسرو خوبان طمع در جان شیرینم

    زکین و مهر دلداران، سخن رانند با یاران

    تو با من کین بی‌مهری و با تو مهر بی‌کینم

    نظر کردم به تو خوبان بیفتادند از چشمم

    چو مه دیدم کجا ماند دگر پروای پروینم

    مسلمان آن زمان گردد که گوید سیف فرغانی

    که من بی‌وصل تو بی‌جان و بی‌عشق تو بی‌دینم

    چنان افتادهٔ عشقت شدم جانا که چون سعدی

    «ز دستم بر نمی‌آید که یک دم بی تو بنشینم»

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha