کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اقبال نفس در چیزی دیگر است، خواهی که بگویم که اقبال او در چیست؟ اِنَّ لِنَفْسِکَ عَلَیْکَ حَقّاً. اندکی حق او می‌گزار، دیگر تو را با او چه‌کار؟ اما اگر او نبودی تو را چه قدر بودی؟ نَفْس در زندگی تَبَع است، باقی کار ارواح راست و سِرّ دل را، تو را قرار می‌باید دادن که این همه متاع‌ها جوارح و اعضاء و اصابع و مفاصل و حواس و همه اجزاء، از معده و جگر و غیرهما، پیش من ودیعت است؛ و هرآینه از من باز خواهند ستدن، که روح حیوانی به جملگی حواس ظاهر و حواس باطن همه ودیعت دو روزه است. هرچه تو را در عالم سِرّی است و تعلّق درون دارد، با مردان خدا گوی. وَ مَا اَرْسَلْنَاکَ اِلَّا رَحْمَةَ لِّلْعَالَمِینَ. داخلند گفتن با ایشان بهتر است که به اراذله، این قوم ستّار باشند، هرچه تو را عظیم نماید با ایشان بگوی عجبشان نیاید. ایشان نصیحت کنند که مشت مینداز که بر دِرَفش خواهی زدن. اما نگویند: البتّه مشت مینداز از ضرر باز گویند اما اکراه نکنند وَ ما جَعَلْناکَ عَلَیْهِمْ وَکیلاً. همین است که سوختنی را می‌سوزد می‌گوید: «آهسته‌تر سوز که طاقت سوختن سخت ندارم و قوّت تحمل آن نیست مرا». یا حجّام را می‌گوید: «نیش آهسته‌تر نِه و آهسته‌تر فُروبُر» اما هرآینه تا مویی از کالبد هست آتش را با این کار است، تا تمام دمارسیه برنیارد از طبیعت فایده نیست. بیت:

    خود گر سنایی دم زند آتش در این عالم زند

    وین عالم بی‌اصل را چون ذرّه‌ها برهم زند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha