یک چشمۀ آب از درون خانه
به زان جویی که از برون میآید
اگر هزار گفت از بیرون با تو بگویند کی در این خانه مردی هست یا شیری هست چنان نباشد که از درون یک نفسی بشنوی اکنون علم تقلید در گفت آورد آدمی را زیرا که این علم او به گفت حاصل شده است که از گویندگان شنیده است و به گفت بیفزاید آن علم و اگر بگویندش که نیست کم شود و آن علم دوم که یقین است از اندرون آوازی شنیده است او را اشتیاق و غم افزاید که باری دیگر اثری بشنود و آن علم سیم که عیان است نزدیکی افزاید و قربت و دولت بیپایان بیغم و بیاندوه، بیحسرت و آن از آنِ انبیاست فاعلم انه لا اله الا الله که ای از علم تقلید گذشته و [از] علم یقین گذشته به علم عیان بدان».
شیخ ابو سعید خرّاز میگوید: «فاعلم یعنی علم خود را صاف کن از یاد غیر من و از انس گرفتن به غیر من».
قوله تعالی اَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ دلهاست که بر آن دلها قفلهاست نتواند تفکر کردن و زبانهاست که بر آن زبانها قفل است نتواند خواندن کلام حق را افلا یتدبرون تدبّر آن باشد که بدانی که پس این حال چنین حالتی آید و پس این فعل چنین اثری خواهد زاییدن چنانکه باغبان در شاخ درخت نگرد بدان علمی که او را دادهاند در رنگ درخت و تازگی او بداند که از او چه زاید و بعد از این رنگ و شکوفه چه برون آید و دیگران در آرایش شاخ مینگرند و از آنچه بعد از آن آید خبر ندارند و این قفلها در دلها و زبانها از بهر آن نهادند که ایشان خیانت کردند، اندکی ایشان را بر حق واقف کردند ایشان از حسد آن را پوشانیدند و به خلاف آن گواهی دادند و آن روشنایی را شکر نگفتند شکر آن گواهی حق دادن بود و ترک حسد کردن بود از آنکه قفل دیدند توبه نکردند و مستغفر نشدند قفل سختتر باید که توبه کنند و بازگردند که اگر توبه قبول نخواست کردن دگر قفل نکردی و بندگان را تنبیه نکردی.