قوله تعالی وَ لَوْ نَشَاءُ لَاَرَیْنَاکَهُمْ اگر خواستیمی تو را ای محمد مطّلع کردیمی بر نهانیهای ایشان یعنی از بهر آنکه بر تو ظاهر نکردیم تا توانی پند دادن که اگر مطلع شدی بر ناقابلی ایشان از نصیحت بازماندی و حکمتی هست در این نصیحت که بعضی را شاد کنیم و بعضی را غمگین کنیم که آن غم هم سودشان دارد تا رحمت همه عالم باشی اگرچه مطلع نگردانیدیم بر سیمایی ایشان تو را الا لَتَعْرِفَنَهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْل بدان بر لحن قول و سخن گفتن چنانکه لحن مردان از لحن مخنثان آسان توان فرق کردن وَ اللهُ یَعْلَمُ اِسْرَارَهُم یعنی آنچه خدا نوشت در ازل شقاوت، سعادت، آن را خدای میداند که هر یک را چه نوشتهست در سابق ازل بعضی مشایخ گویند که: «در این آیت اشارت است که شیخ بداند حال مرید را در سؤال و جواب مرید و در سخن گفتن مرید» و بعضی گویند: «یعنی بدانی که قرائت هرکسی به ریاست یا به اخلاص به لحن قرائتش و بدانی در لحن وعظ واعظ که غرضش نصیحت است تا خلق از بند و دام شیطان برهند یا غرضش آن است که به دام خود خلق را بند کند.
قوله تعالی وَ لَنَبْلُوَنَکُمْ حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْکُمْ وَ الصَابِرِینَ یعنی از بهر آن لازم کردم بر متعبدان اخلاص بندگی را تا به قدر اخلاص بزرگ دارم بندگی کردن ایشان را و عزیز دارم عبادت ایشان را یعنی اعتبار بسیاری عبادت را نیست اخلاص عبادت راست چنانکه فرمود: «ما فضل ابوبکر بکثرة صیام و لا بکثرة صلاة و لکن بشیء وقر فی صدره» گفت: «ابوبکر را تفضیل نکردم بر دیگر یاران برای بسیاری روزهاش و نه برای بسیاری صدقهاش ولیکن به سبب آن چیزی و روشنی و اخلاصی که در دل او نهاده شده است بدان اخلاص او فضل یافت بر یاران دیگر و طاعت او فضل یافت بر طاعتهای ایشان».
قوله تعالی یَا اَیُهَا الَذِینَ آمَنُوا اَطِیعُوا اللهَ وَ اَطِیعُوا الرَسُولَ وَ لَا تُبْطِلُوا اَعْمَالَکُمْ فرمان خدای کنید در حرمت داشتن رسول علیه السلام و او را نایب حق دانستن و فرمان برید پیغامبر را در آنچه میفرماید شما را از تعظیم خدا و باطل مکنید عملهای خود را بدیدن آن و اعتماد کردن بر آن.
فارس میگوید: «عاقل طاعت کند و خود را تارک طاعت داند و جاهل طاعت کند و خود را مطیع داند» بعضی گویند: «باطل کردن عملها بریا و خویشتنبینی بود».
حسین گوید: «باطل کردن عملها آن بود که بر خلق بزرگی کند که من طاعت کردم زیرا طاعت برای ترک تکبر و بزرگی است چون سبب تکبر شد پس باطل شد یعنی طاعت او صورت بیمعنی شد صورتش سود و معنیش زیان».
قوله تعالی انَمَا الْحَیَاةُ الدُنْیَا لَعِبٌ وَ لَهوٌ بعضی گفتهاند که: «ما اهل دنیا را بر چهار قسم یافتیم یک به غفلت مزههای دنیا میجویند و میگیرند و قوم دیگر از اهل دنیا از صحت در علت و بیماری در میآیند از غایت جهل و بعضی خود از بستر مرگ و رنجوری در گور میروند قسم چهارم از گور به عذاب نقل میکنند از این چهار حالت خالی نباشند اهل دنیا مگر کی عنایت دررسد».
قسم اول را تا چندانکه مزه را میبینند زیان را هم بینند چنانکه مزۀ دنیا میجستند خلاص جویند از مزۀ دنیا و طلب مزۀ آخرت که نبرد عشق را جز عشق دیگر. و آنها که از صحت به رنجوری میروند چون عنایت دررسد توفیق یابند به کاری که از رنجوری خلاص یابد یا در رنجوری راحتش دهند که رنجوریش راحت نماید و باقی همچنین میدان.
قوله تعالی و الله الغنی و انتم الفقراء سهل میگوید: «سرّ خدای تعالی همه در درویشی است» پس خدای تعالی داند فقر را و آنکس که خدای تعالی بنمایدش نه آنکس که تفسیر و احوال فقر را از کتب فقرا مطالعه کند زیرا او محتاج کتاب بود و فقیر از غیر خدا مستغنی است در ادراک علم دین نه از کسیش حاجت آید به آموختن از مطالعۀ کتب که الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآن