تفسیر سورۀ فتح
بسم الله الرحمن الرحیم
قَوْلُهُ تَعالی اِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا فرو شمرد نعمتها و وعدها بر مصطفی علیه السلام اول آنکه دری که میکوی باز کردیم که دعای تو مستجاب است و دوم لِیَغْفِر لَکَ آمرزش که از نشانههای دوستی است که هرکه را دوست داری گناه او تو را گناه ننماید و عیب او عیب ننماید و این است سرّ مغفرت و سیم وَ یُتِم نِعْمَتَهُ تمامی نعمت بیان خصوصیت اوست زیرا دلیل کند که بعضی نعمتها تمام نیافتهاند پس او از ایشان خاصتر باشد و راهیافتهتر و به حقیقت حق رسیدهتر و به حق قایمتر چهارم وَ یَنْصُرَکَ الله نَصْراً نصرت دلیل سلطنت و ولایت کند و این ولایت کدام است قوّت نظر است که همه چیزها را از حق بیند چنانکه ابراهیم قدم در آتش نهاد و چون موسی قدم بر دریا نهاد و چون سلیمان حکم بر آفتاب کند و چون نوح حکم بر طوفان کند و چون داود آهن خمیر کند و کوه را مغنی ساختن گیرد و عیسی را بر ارواح حیوانی حکم کردن گیرد و چون محمد طبقات آسمان را به معراج دریدن گیرد و گذشتن و امثال این را شمار نیست چون همه را مأمور و بندۀ حق دانستند و آمر کُل حق را دیدند همه مسخر ایشان بودند و ایشان مسخر حق.
قَوْلُهُ تَعالی لِیَغْفِرَ لَکَ اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ ابن عطا گوید: «چون برسید مصطفی علیه السلام به درخت سدرة المنتهی که بالای عرش است و مقام و آشیانۀ جبرئیل است [آ]نجاش بگذرانید جبرئیل که همراه او بود قدم بازکشید گفت: «یا اخی جبرئیل مرا رها کردی در این موضع با هیبت تنها» حق تعالی عتاب فرمود و ندا آمد که: «در این دو سه گام با او چنین الفت گرفتی که بیاو زاریدن گرفتی؟» مراد از این گناه که لِیَغْفِرَ لَکَ اللهُ آن گناه است یعنی از تو آن الفت را پاک کردیم و از غیر تو مستغنی کردیم.