قوله تعالی وَ اللهُ الْغَنِیُّ وَ اَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ زیرا حاجت لایق بندگان است هرکه را لباس حاجت پوشیده دیدی دانکه وی غلامانه پوشیده است به خدا مگیرش اگر آفتاب است محتاج است به آسمان و به مشرق و به مغرب و در وقت کسوف محتاج است به صیقل که روی او را بزداید و صد هزار حاجت دیگر آفتاب را در هر دمی هست که آن احتیاج از اینجا پیدا نباشد چنانکه پادشاهی دنیا ابلهان او را مستغنیتر دانند از دیگران و عاقلان دانند که از همه محتاجتر اوست همچو شخصی دست شکسته و پای شکسته و میان شکسته و صد پاره تختۀ رنگین آورده و به هر عضوی پیچیده کودک خرد میگوید: «کاشکی مرا نیز از این تختهای رنگین ببستندی» بعضی گویند که: «غنی آن بود که قایم به نفس خود بود بر زمین سوار نبود و بر آب سوار نبود و بر نفس محتاج نبود و بر غذا محتاج نبود و غیر آن و او را اول نبود زیرا پیش از آن اول فنا بود پس محتاج بود به هستکننده».
قوله تعالی وَ اِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ.
گر عدل کنی تو نام نیکو ببری
ور تو نکنی آنکه کند او ببرد
بعضی گفتهاند: «بسیاران بر بساط عبودیت آیند ولیکن ثبات نکنند و صبر نکنند باز به سوی هوا و آزاد باشی گریزند الا قومی که ایشان را سبق عنایت بود ایشان را شروع دگر بود و ثبات دیگر».