رُحَماءُ بَیْنَهُم یعنی شفقت بیعلّت مؤمنان را باشد که چنین دانند از غایت شفقت که رنج آن فلان عین رنج من است در علاج او چنان میان دربندم که در رنج خویش اگر تو را در پای خار خلد همه مهمّات جهان را بگذاری و بدان مشغول شوی همچنین در حق برادر خود که اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَةٌ هر نیکویی که در حق مؤمن خواهد کردن آن نیکویی با خویشتن میکند قَوْلُهُ تَعالی اِنْ اَحْسَنتُمْ اَحْسَنتُمْ لِاَنفُسِکُمْ پس لاجرم آن علاج به حقیقت خویش را میکند اما کسی را که این ایمان و اعتقاد نباشد که ایمان دو قسم است اَلتَّعْظیمُ لِاَمْرِ اللهِ وَ الشَّفَقَةُ عَلی خَلْقِ اللهِ همچنان در آن تقسیم دیگر فرمود اَلْایمانُ نِصْفانِ نِصْفُهْ صَبْرٌ وَ نِصْفُهْ شُکْرٌ آن قوم را از آنسو با حق تعظیم و از این سو با خلق شفقت).
جاذبه و ماسکه و هاضمه و دافعه بباید تا تن به صلاح آید اکنون از غذاهای دنیا امساک باید تا معدۀ غذای دینی را اشتها و جاذبه و ماسکه و هاضمه و دافعه پدید آید و خُلق این بکند. مثلا پیش شمستان کسوف گرفته است ایشان را صلات کسوف فرماید گزاردن لیکن آن دو رکعت نی بلکه چیزی که دفع کند آن را.