کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حدّ علم و ایمان کلید راه وصال است از کلید آن باید که هر مشکل که در این راه باشد گشاده گردد اگر در شب تاریک مشکلی افتد باید که آن کلید آن را بگشاید و اگر نگشاید (و نیابد) آن کلید نباشد (آن) چوپ پاره باشد و تو کلید پنداشته‌ای در حدیث می‌خوانند که مؤمن آن باشد که خدای عَزَ وَ جَل روزی سیصد و اند بار در وی نگرد به رحمت و ایشان‌ را یک‌بار نمی‌نگرد (و) می‌گویند: «ما مؤمنیم»، کلوخ بر لب بمال ایمان دلالة است بدان شاهد گفتند: «دامن این دلّاله را تاب‌ده که او برد تو را و بس.»

    حسد سگ نفس است که بر سر مردار دنیا اَلدُّنیا جیفَةٌ باشد که چون سگ دیگر بیاید آن سگ می‌غُرّد و می‌غنکد اما غذای روحانیان غذایی است که کم نخواهد شدن لاجرم در آنجا حسد نگنجد اگرچه خورندگان بسیار باشند اکنون این سگان هرگز به بهشت در نیایند مگر سگ اصحاب الکهف که با او عقل است و دل و ایمان چون در آن سگ سگی نمانده است بیع آن سگ رواست که کلب مُعَلَّمَ است در بیع آن سگ خلافی نیست اکنون گرد قلعۀ وجود درآ و جنگ کن و هیچ محابا مکن در خرابی او چون (شهر دیگران است هر دروازه‌ای که استوارتر است بسوزان و چون) قلعه از آن تو شود و ملک مسلّم گردد آنگاه عمارت می‌کن آنگاه هر کسی را به جای خویش بنشانی و هیچ‌کس را نگذاری که از حدّ خود در گذرد (که) تُلْکَ حُدُودُ اللهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا خصوصاً شاه دل را که به تخت دولت خویش برنشانی و باقی تابع است که او مَلِک است که النّاسُ عَلی دینِ مُلُوکِهمْ و همچنان رخ و اسب و فرزین و پیادگان نیز، یعنی سر انگشتان و اعضا که صلاح جمله بنابر صلاح دل است می‌گیر وَ امْتَحِنُوهُنَّ‌ یعنی نظر می‌کن که دیده کجا می‌دارند و گوش کجا همچون استدلال طبیب به واسطۀ نبض و قاروره جنبش اعضا تقاضای اندرون است وقتی که به نور حق نرسیده بود و منوّر نشده چون آن نور حاصل شد این استدلال به حاجت نیاید هَبْ لِی مُلْکاً لَّا یَنبَغِی لِاَحَدٍ مِّن بَعْدِی این بخل نباشد و از پیغامبری بخل محال باشد این رمز است چنان است وَ اِن مِّن شَیْ‌ءٍ اِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ یعنی تسبیح اعمال بی‌اختیار است اگر اعمال به اختیار بودی پس کفّار و شیاطین هم شیئی‌اند همچنین که گفت‌ کُنْ فَیَکُونُ‌ آن فرمان‌برداری بی‌اختیار است (نه) آنکه سبب ثواب بود مردمان به اصحاب املاک و عقار قرض دهند اَقْرِضُوا الله‌ و سَلَف و کاله‌ها بفروشند و گویند: «بر فلانی اعتماد است‌ املاک دارد سود کنیم از معامله او» آخر خداوند جهان را هیچ ملک ندیدی کی چنین خایفی و خطاب‌ اَقْرِضوا الله را بگوش اعتماد نمی‌شنوی.

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha