محقق ترمذی
معارف | ترمذی
متن 14
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حدّ علم و ایمان کلید راه وصال است از کلید آن باید که هر مشکل که در این راه باشد گشاده گردد اگر در شب تاریک مشکلی افتد باید که آن کلید آن را بگشاید و اگر نگشاید (و نیابد) آن کلید نباشد (آن) چوپ پاره باشد و تو کلید پنداشته ای در حدیث می خوانند کهمؤمن آن باشد که خدای عَزَ وَ جَل روزی سیصد و اند بار در وی نگرد به رحمت و ایشان را یک بار نمی نگرد (و) می گویند: «ما مؤمنیم»، کلوخ بر لب بمال ایمان دلالة است بدان شاهد گفتند: «دامن این دلّاله را تاب ده که او برد تو را و بس.» حسد سگ نفس است که بر سر مردار دنیا اَلدُّنیا جیفَةٌباشد که چون سگ دیگر بیاید آن سگ می غُرّد و می غنکد اما غذای روحانیان غذایی است که کم نخواهد شدن لاجرم در آنجا حسد نگنجد اگرچه خورندگان بسیار باشند اکنون این سگان هرگز به بهشت در نیایند مگر سگ اصحاب الکهف که با او عقل است و دل و ایمان چون در آن سگ سگی نمانده است بیع آن سگ رواست که کلب مُعَلَّمَ استدر بیع آن سگ خلافی نیست اکنون گرد قلعۀ وجود درآ و جنگ کن و هیچ محابا مکندر خرابی او چون (شهر دیگران است هر دروازه ای که استوارتر است بسوزان و چون) قلعه از آن تو شود و ملک مسلّم گردد آنگاه عمارت می کن آنگاه هر کسی را به جای خویش بنشانی و هیچ کس را نگذاری که از حدّ خود در گذرد (که) تُلْکَ حُدُودُ اللهِ فَلَا تَعْتَدُوهَاخصوصاً شاه دل را که به تخت دولت خویش برنشانی و باقی تابع است که او مَلِک است که النّاسُ عَلی دینِ مُلُوکِهمْو همچنان رخ و اسب و فرزین و پیادگان نیز، یعنی سر انگشتان و اعضا که صلاح جمله بنابر صلاح دل است می گیر وَ امْتَحِنُوهُنَّ یعنی نظر می کن که دیده کجا می دارند و گوش کجا همچون استدلال طبیب به واسطۀ نبض و قارورهجنبش اعضا تقاضای اندرون است وقتی که به نور حق نرسیده بود و منوّر نشده چون آن نور حاصل شد این استدلال به حاجت نیاید هَبْ لِی مُلْکاً لَّا یَنبَغِی لِاَحَدٍ مِّن بَعْدِیاین بخل نباشد و از پیغامبری بخل محال باشد این رمز است چنان است وَ اِن مِّن شَیْ ءٍ اِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِیعنی تسبیح اعمال بی اختیار است اگر اعمال به اختیار بودی پس کفّار و شیاطین هم شیئی اند همچنین که گفت کُنْ فَیَکُونُ آن فرمان برداری بی اختیار است (نه) آنکه سبب ثواب بود مردمان به اصحاب املاک و عقار قرض دهند اَقْرِضُوا الله و سَلَف و کاله ها بفروشند و گویند: «بر فلانی اعتماد است املاک دارد سود کنیم از معامله او» آخر خداوند جهان را هیچ ملک ندیدی کی چنین خایفی و خطاب اَقْرِضوا اللهرا بگوش اعتماد نمی شنوی. محقق ترمذی